وعده به چهل سالگی دادیم ...

 

 

 

روزی از راه آمدم اینجا

ساعتَ ش را درست یادم نیست

دیدم انگار دوستَ ت دارم

علّتَ ش را درست یادم نیست ...

چشم من از همان نگاه نخست

با تو احساس آشنایی کرد

خنده اَت حالت عجیبی داشت

حالتَ ش را ... درست یادم نیست

زیر چشمی نگاه می کردم

صورتَ ت را و در خیال خودم

می زدم بوسه بر کنار لبَ ت

لذّتَ ش را ... درست یادم نیست

آن شب از فکر تو ... میان نماز

بین آیات سوره ی توحید

"لَم یَلِد" را "یَلِد ولَم" خواندم

رکعتَ ش را ... درست یادم نیست !!

باورش سخت بود و نا ممکن

که دلم بوی عاشقی می داد

پیش از این ... او همیشه تنها بود

مدّتَ ش را درست یادم نیست

مانده بود از تمام خاطره ها

یک نفر در میان آئینه

اسم او ... بود اما ...

شهرتَ ش را ... درست یادم نیست !؟

خوابِ تو، خواب هر شبَ م شده بود

راه تعبیر آن ... سرودن شعر

یک غریبه همیشه پیش تو بود ... !

صورتَ ش را درست ... یادم نیست

عادت عشق دل شکستن بود و مرا ...

عاشق نگاه تو کرد

واقعاً او چه خوب می دانست

عادتَ ش را درست یادم نیست

مهرداد بابایی

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

 

چشمان تو برهم زده بازار جنان را

 

پیغمبری آموخته موسای شبان را

 

آشوب به پاکن ... همه ی شهر به گوش اند

 

یا شــور بــزن، یا بدران جامــــه دران را

 

بازار قم از نُـقل لب ت، رو به کسادی است

 

بیچـــاره نکن حاج حسین و پسران را ... !!

 

این عکس رخ توست که بر ماه نشسته ... !

 

نشنیده ولی بچـــه پلنگ ایــن جریان را

 

برعهد تو دلبسته و دل خوش به تو کرده ...

 

حافظ کـــه رها کــرده همه مغبچگان را

 

کافر شده هرکس که تو را دیده به محراب

 

با یاد تـــو  "غَلوَش"  غلیان کـــرده اذان را

 

آن را که عیان است چه حاجت به بیان ش

 

بــــوی خوش ت این بار ... عیان کرده بیان را

 

مهدی نوروزی

 

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =




به حَــشر، تن به جحيم افكنم نخستين گام  ...

دل و دماغ رسن بازي صراط م نيست !

*** ***

ز خرده گیریِ روز حساب ... آزادم

ورق، سیاه چنان کرده ام ... که نتوان خواند

طالب آملی

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

 اول صبح لبَ ت هست، عسل یعنی چه؟

تن من پیش تو فهمید ... بغل یعنی چه !

از دلِ گنبد تو، صوت اذان می آید

تو بگو حی علی خیر عمل ... یعنی چه؟!

می گدازی و تنَ ت بر بدنَ م می بارد

علت زلزله هایی و ... گسل یعنی چه؟

می دهی بوسه پس از بوسه، پس از بوسه، چه خوب!

به من آموخته ای رد و بدل یعنی چه ...

وقتی از گرمی آغوش تو بر می خیزم

تازه می فهمم که روز ازل یعنی چه !

من و تو دست و ترنج ایم که تعبـیر کنیم

معنی هر غزل از شیخ اجل ... یعنی چه !

شعرها رو به افول اند و درون مایه ی تو

پاک و بی حاشیه فهماند غزل یعنی چه !

آرش دارابی

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

همه مُردند... ظالم و مظلوم! توی تاریخ خسته ی طبری

پسرِ ایستاده در صف نان، دخترِ قصّه های جنّ و پری

فحش بعد از کشیده های پلیس، جای انگشت روی صورت خیس

یک دقیقه سکوت تا به ابد، گوشه ی یک اتاق یک نفری

خسته از شهر، خسته از زن و مرد، لحظه ی منفجر شدن از درد

عکس لخت تو در مجلّه ی زرد ... با افاضات مردم حَـشری

چُرت معتادهای تزریقی، حسرت مرخصی تشویقی

روزهای تعجّب تاریخ! نقطه ی بعدِ جمله ی خبری

برگِ از خوابِ شاخه، دل کنده ... حسرتِ در کنار تو، خنده

سکس با یک زن پناهنده ... وسط سال های دربدری

زیر سمباده ها، محک خوردن، زیر بارِ زمان، ترک خوردن

وسط مدرسه کتک خوردن، گریه ی بچّه، درد بی پدری

مادرم لای چند ذکر و چروک ... پرسه در یک محلّه ی متروک

تلفن های واقعا مشکوک ... شایعات مجلّه ی هنری !

حسّ یک اتّفاق قبل وقوع، کششِ چیزهای نامشروع

هیجانِ تصوّر ممنوع ...  شرم در ارتباط ضربدری

اوّل قصّه توی زنجیریم، همه پایان قصّه می میریم

از شب قتل عام در باران ... تا حقوق مسلّم بشری

پدرم گفت: نه! به این قصّه ... پدرم سیب خورد و آدم شد

اوّلین انقلاب کارگری ... آخرین انقلاب کارگری !!

سید مهدی موسوی

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

 

من درختي کلاغ بر دوش م ، خبرم درد مي کند بدجور
ساقه تا شاخه ام پر از زخم است ، تبرم درد مي کند بدجور

من کي ام جز نقابي از ابهام ؟ درد بحران هويت دارم
يک اشاره ی بدون انگشت ام ، اثرم درد مي کند بدجور

جنگجويي نشسته بر خاک ام ، در قماري که هر دو مي بازيم
پسرم روي دستم افتاده ... سپرم درد مي کند بد جور

مثل قابيل بي قبيله شدم ، بوي گـندُم گرفته دنيا را
بس که حوا هوايي اش کرده، پدرم درد مي کند بدجور

هرچه کوهِ بزرگ مي بيني، همگي روي دوش من هستند
عاشقي هم که قوز بالا قوز، کمرم درد مي کند بدجور

تو فقط صبر مي کني تجويز، من فقط صبر مي کنم يکريز ...
بس که دندان گذاشتم روي ش، جگرم درد مي کند بدجور

بستري کن مرا در آغوش ت ، با دو نخ شعر و اين هوا ... باران
مرغ عشقي بدون همزادم ، که پرم درد مي کند بد جور

برسان قرصِ  بوسه، اورژانسي ... قرص يک ور سفيد و يک ور سرخ
برسان نشئه اي ز لب هاي ت ، که سرم درد مي کند بدجور

مرتضی خدایگان

 = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

 آسمانا ... ! هميشه ويرانا ! يَـله کن جور بي امانَ ت را

از سر ِ سر به باد من، بردار دستِ بي‌رحمِ  اَختران ت را

آسمانا ... دژم نگهبانا ! پاچه‌گير زمين نشينانا !

به کدام آستان چپانده کنم ... آنچه درجسته از دهانَ ت را !؟

آسمانا ... سَبَق غلط خوانا ! قاتق نان !؟ نه ...  قاتل جانا !

هم به بول و براز بايد بست ... تو و کورک ستارگانَ ت را

ابله و لنگ و لوچ و ناداني ...  ابلها ... ! لنگ و لوچ و نادانا !

بازگردان مرا به کتم عدم ... من نمي‌خواستم جهانَ ت را

بس که کار جهان معلق شد ... بيضه‌ها لاف رستمي دارند

تا بدوزم به نيزه‌اي ... لحمي، پشت و پيش مزلّقانَ ت را

اين جماعت ذکربه‌ دستان اند؛ رسم نام‌آوري چه مي‌دانند !

مگر اين شير ِ پير ِ در زنجير ... بدراند فرشتگانَ ت را

ياوه بافان و بافه‌کاوان اند، هم کَليمان و هم کُليمانَ ت

به کجاي زمان حواله دهم ... ترهات پيمبرانَ ت را ؟!

ما عرفناک حق معرفتک... قد وسعناک خلف والدتک

پس فراخا ! دريده تنبانا ! خيز و مر تخته کن دکانَ ت را

تيرگي را سر سپيدي نيست ... باد اگر هست، هيچ بيدي نيست

به خداي تو هم اميدي نيست؛ آسمانا ... ببر زبانَ ت را !

علي‌اکبر ياغي‌تبار

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

 

 

 

 

میلاد مهاد

 

آیه ی عشق است با خط مُعلّا ... چشم تو

 

کرده سِر الله را در بــــوق و کرنـا ... چشم تو

 

تا پرندِ پلک هــــات از خــواب، دامن می کشند

 

شیخ می گوید : سلامٌ هِیَّ حتّی چشم تو !!

 

پشتِ پلکِ آهوان و ... زیـــرِ ابــــروهای  تو

 

گرچه نام هر دوشان چشم است ... اما چشم تو !

 

هم برای رستگاری ... روشنِ چشمَ ت، بس است

 

هم برای کافـــری، کافی ست ما را ... چشـــم تو

 

تیر و تارا، اشکبارا، چشمه سارا ... چشم من

 

غم گُسارا، عاشِقـــا، قدیسه وارا ... چشم تو

 

نیست از این منت ی  سنگین و طاقت سوز تر

 

دیدن آیــــاتِ قـــــرآنِ خـــــدا ... با چشــــم تو

 

هیچکس مانندِ من مردِ چنین جنگی نبود ...

 

لا فَتی اِلا خودم ... لا سَیف ... اِلا چشـــم تو !!

 

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = 

 

 

 

 

 

علی اکبر یاغی تبار

 

خونِ قبیله ی پدرم، عبری است

 

خطِ زبانِ مادری ام ... تازی

 

از بس که دشنه در جگرم دارم،

 

افتاده ام به قافیه پردازی

 

جسمَ م به کفــر نیچــه می اندیشد

 

روحـــم به سهرودی و مولانا

 

یک قسمتَ م یهودیِ اتریشی است،

 

یک قسمتَ م مسیحیِ قفقازی

 

اندیشه های من هگلی ... امّا ،

 

واگوبه های من فوکویامایی است

 

انبوهـی از غوامض فکـــری را

 

حل کـــرده است علم لغت بازی

 

تلفیق عقل و عرف و ولنگاری ،

 

آموزش شریعت و خوشباشی

 

درک نبــوغ فلسفـی خیّـــام

 

با فال خواجـــه حافــظ شیرازی

 

ما سوژه هـــای خنده ی دنیا ایم

 

وقتی کـــه یک فقیر گنابادی !!

 

با یک دو پاره ذکر و سه تا حق حق

 

اقدام می کند به براندازی !!

 

می ترسم از تذَبذَب یارانَ م

 

گفتی برادرم شده ای؟ باشد

 

اثبـات کــن برادری خود را ، 

 

باید مــرا بــــه چـــاه بیندازی

 

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =
 

 

 

 

 

مهدی فرجی

 

با این همه میدان و خیابان ... چه بگویم !؟

 

با غربتِ مهمان کُشِ تهران ... چه بگویم !؟

 

حرفِ دلِ من شعر و ... سکوت و سخنَ م ... شرم

 

با این زنِ پتیاره ی عریان ... چه بگویم

 

از این یقـــه آزادیِ میلادِ کراوات

 

بر اسکلتِ فتحعلیخان ... چه بگویم !؟

 

از بُغـضِ فراموشــیِ "همت" به "مدرّس"

 

از "باکری" خسته به "چمران" چه بگویم !؟

 

با دختــرکِ فال فــروشِ لبِ مترو

 

یا بیوه زنِ بچه به دندان ... چه بگویم !؟

 

زن با غـمِ شش عایله، با من چه بگوید !

 

من با شکمِ گشنه ... به ایمان چه بگویم !!

 

با او که گل آورده دم شیشه ی ماشین

 

با لذت ایـــن شرشر باران ... چـــه بگویم !؟

 

دامانِِ رها، مویِ پریشان، منِ شاعــر

 

با خشمِ دو مامورِ مسلمان ... چه بگویم !؟

 

تا خرخره ...  شهــری به لجــن رفته و ... حالا

 

ماندم که به یک چاکِ گریبان ... چه بگویم !؟

 

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =


 

 

کمیل ایزدجو

غزل چشمَ ت! غزل مویَ ت! غزل لبهات  ... بانو جان

خدا رحمَ ش بیـاید بر مخاطب هات ... بانو جان !!

نگاهَ ت منتقدها را حسابــی بــی زبان کرده

و شاعرهای سر در گم، که در شب هات ... بانو جان

غِـنایی راه رفتن ها ! حماسی عشوه کردن ها ... !

چه می چسبد برای ما مجرب هات ... بانو جان

تبَ م تند است و هذیانَ م مفاعیلُن مفاعیلُن

دعا کن قسمتَ م باشد تو و تب هات ... بانو جان

رسیدم روی این بیتی که عمرش یازده قرن است

و می پرسم به شکلی که مودب هات، بانو جان ...

تو  مرصـــاد العبادی  یا  فروغ  کشف الاســراری

که رندی می گذارد سر به مکتب هات بانو جان؟

تو لامذهب ترین شعری که خیییییلی دوستش دارم

به می سجاده رنگیـــن شد و شد لب هات ... بانو جان

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

 

 

مرتضی عابدپور لنگرودی

فیلتر چند سایت مستهجن

کاهش نرخ مرغ ماشینی

کاور آلبوم جدید ابی

سالــروز عروج آوینی

انتقــادی نبـــود و نیست جنــاب

مشکل از میخ های اسلام است

شـُکـــر ... خوابیــده شر استکبار

شهر ما مدتی ست ... آرام است

ساقیِ شربتِ شهادتِ جنگ

با دو بطری آب جو برگشت

پیروِ ارزشیِ خطِ امام

راست رفت و ... میانه رو برگشت

توی کاباره رای آوردند

گرچه شلوارشان پلــنگی بود

رفعِ حصرِ سرانِ جنبشی  زرد !!

پت و مت !! کارتون قشنگی بود

کوفه بود و ... صدای آمریکا

کوفــه بود و ... امیر بیدارش

من و تو !!  با دکلته می رقصید

وسط بغض أینَ عَمّارش

گریـــه کردیــم  پشت هر خنده

جشن ما ... با عزا تداخل داشت

آخرش ... مثل سگ پشیمان شد

هرکه با گرگ ها ... تعامل داشت

بررسیِ مذاکراتِ ژنو

توی یک تاکسی اسقاطی

خسته ام مثل مادر دو شهید ...

پشتِ یک عمر ... چرخ خیاطی !

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

 

 

شروین سلیمانی

میوه ی ممنوعه چیدن را ... که حوّا باب کرد

آدم، اخراج از بهشتِ با صفا را ... باب کرد

چون که قابیل از عقب ! با بیل زد، هابیل را ...

حمله با یک بیل را ... درکُلِ دنیا، باب کرد

نوح ... نهصد سال کشتی ساخت، توی یک کویر

کار دور از عقل را ... این مرد دانا باب کرد

بارداری  بی حضور جنس نر را در جهان !!

حضرت مریم، به لطف حق تعالی ... باب کرد !

از شروع این جهان، مرد از پی زن می دوید

از پی مردان دویدن را ... زلیخا باب کرد

یازده تا بچه جز یوسف، فقط یعقوب ساخت

صنعت انبوه سازی را ... فُـرادا، باب کرد

رد شدن از نیل، بی لنج و بلم، امکان نداشت

رد شدن از نیل را با چوب!! موسا باب کرد

حرفه ی آتش نشانی را ... هزاران سال پیش

از لجِ نمرود ...  ابراهیم آقا ! باب کرد 

گوسفندی که به قربانگاه اسماعیل رفت

مبحث ایثار را ... در حد اعلا، باب کرد

بس که کَل کَل کرد با موری، سلیمان نبی !

بحث و کَل کَل را میان جانورها ... باب کرد

بردن سگ در مکانِ خواب را ... از آن  قدیم

عضوی از اصحاب کهف، از بابِ تقوا ... باب کرد

پیش از این شعری نبوده با ردیفِ  "باب کرد"

این ردیف خاص را ... شعرِ ترِ ما ... باب کرد !

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

 

 

آرش شفاعي

از حوصله‌ی روسری اش، باد که سر رفت

اوضاع جهان ... باز لبِ مرز خطر رفت

او آمد و ... در کوچه‌ی ما ولوله افتاد

او در زد و یک آن ... نفسِ کوبه‌ی در، رفت

چشمش،  سر زلفش ... که نشسته است بر ابروش

بسیار ستم بر من از این چند نفر رفت ...

چون ماهی بی تابی، از تـُنگ برون جـَست

آن راز ... که از زیرِ زبانِ همه ... در رفت

تکثیرِ جنون ... مساله ی اصلی ما شد

وقتی که از این خانه به آن خانه ... خبر رفت

رقصید گـُـلی، در وسطِ معرکه‌ی باد

لرزید درختی و ... در آغوش تبر رفت

شهر از نفسَ ش گرم شد آن صبح که آمد

مست از قدمَ ش جاده شد آن شب که سفر رفت

برگشت به سوی من و ... در را پس از آن بست

نطق قلمَ م کور شد و ... واژه هدر رفت

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

 

 

 

ناصر ندیمی

"اِنا خَلَقناک َ" بدون ِ ذره ای تمرین

بعدش " نَفَختُ فیک َ روحی" ... لطف کن بنشین

"اِنا فَتَحنا لَک" ، همین " فَتحاً مُبینا" را

از زیر بال ِ مادرت، تا آمدی پایین ...

" اُدعونی" ... اما " اَستَجِب" را بی خیال ... آقا

" اِنی اراکُم فی کبد" ... با حالتی غمگین

انسان ِاز یک نطفه، با یک فکر "بی پرده"

شیطان چه حالی می کُند، با فکر ِبی تضمین !

"اِنی ظَلمت ُ نَفسی و ... انی انا الله"

اِنی ... فنا رفتم، به نام خرقه ی پشمین !

وقتی که حتی "ما عَرفناکَ " چه باید کرد !؟

بی معرفت ! در مکه پا خوردم ... نه در قزوین !؟

من با دفاعی نا مقدس ... روبرو بودم

من چند سالی فحش دیدم ... توسَری ... توهین

من مادرم را بی پدر ... درگریه خواباندم

من دست بردم بی پدر ... در سفره های مین

"سُبحانی َ ما اعظم َ شأنی" ... در این مورد

یا لا اِله غیرِ مَن در شعر ... بعد از این

من حضرت شاعر شدم، در باوری مسموم

من کافری مومن شدم، در خلسه ای سنگین

"اَلحمد لله الذی" ... حالا که من باشم

"سُبحانک َ انعمتُ" خیلی چیزها ...  "آمین"

دارم خودم را می کُشم ... سگ تووی روحَ ت شعر

داری به گـَنـدَم می کِشی ... باران ِ فروردین !

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = 

 

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

 

 

 

 و اما موسیقی های این پست رو شروع می کنم با :

 

 

 

پیش درآمد راست پنجگاه از بزم خرابات " گروه لیان ".

 

در ادامه مهمان هستین در " کیوسک با " آرش سبحانی

 

عشق سرعت

 

زوربای ملایری !!!

 

بی تربیت ؟!؟

 

آرامش صدای " لِنا چِمامیان " با ترانه های :

 

سریر

 

مادر

 

 ترانه ی فوق العاده زیبای "Et La Fille Danse "  با صدای "Natasha Stprie "

 

 اما این بار شش شاه ترانه داریم ...

 

 طبق معمول با " Kardes Turkuler "و ترانه های :

 

 Kerwanê

 

Denize YakiLan Turku

 

SiLemano

 

 و این ابهام و سرگردانی با " B Tribe " :

 

B Tribe - 1 Intro

 

B Tribe - 2 Anika

 

B Tribe - 3 Intro

 

B Tribe - 4 Adagio In G-Minor

 

B Tribe - 5 Ode to Dolores Del Rio

 

 

گذشته ها ...

روزی از راه آمدم اینجا

ساعتَ ش را درست یادم نیست

دیدم انگار دوستَ ت دارم

علّتَ ش را درست یادم نیست ...

چشم من از همان نگاه نخست

با تو احساس آشنایی کرد

خنده اَت حالت عجیبی داشت

حالتَ ش را ... درست یادم نیست

زیر چشمی نگاه می کردم

صورتَ ت را و در خیال خودم

می زدم بوسه بر کنار لبَ ت

لذّتَ ش را ... درست یادم نیست

آن شب از فکر تو ... میان نماز

بین آیات سوره ی توحید

"لَم یَلِد" را "یَلِد ولَم" خواندم

رکعتَ ش را ... درست یادم نیست !!

باورش سخت بود و نا ممکن

که دلم بوی عاشقی می داد

پیش از این ... او همیشه تنها بود

مدّتَ ش را درست یادم نیست

مانده بود از تمام خاطره ها

یک نفر در میان آئینه

اسم او ... بود اما ...

شهرتَ ش را ... درست یادم نیست !؟

خوابِ تو، خواب هر شبَ م شده بود

راه تعبیر آن ... سرودن شعر

یک غریبه همیشه پیش تو بود ... !

صورتَ ش را درست ... یادم نیست

عادت عشق دل شکستن بود و مرا ...

عاشق نگاه تو کرد

واقعاً او چه خوب می دانست

عادتَ ش را درست یادم نیست

مهرداد بابایی

= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

و در آستانه ی سی و نه سالگی ...

با سلام و احترام

تا ارسال مجدد پست ها ، اگر سوالی دارین با این شماره در ارتباط باشید : 4249 159 0912