از میان نسل اول ویولننوازان ایرانی که راه صبا را
پیمودند، مهدی خالدی کمتر شناخته شده و شاید علت آن باشد که آثار تکنوازی و
آهنگسازی او به شکل شایستهای در دسترس عموم قرار نگرفته است.
او از جمله نخستین کسانی است که در کنار افرادی چون «لطفالله مفخم پایان،
علی تجویدی، محمود ذوالفنون و حسینعلی ملاح» محضر ابوالحسنخان صبا را درک
کرده و نزد آن استاد نوازندگی ویولن را آموخته است و این دوره مقارن با
زمانی است که سایر شاگردان صباـ که بعدها هر یک در عرصهٔ نوازندگی ویولن به
نامآورانی تبدیل شدندـ یا هنوز تولد نیافته و یا سالهای آغازین کودکی را
پشت سر میگذاشتند.
خالدی در فاصلهٔ سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۶ به شاگردی صبا مشغول بود و در این مدت
آنچه باید میآموخت، آموخت و هنگامی که در سال ۱۳۱۷ صبا به همراه گروهی
برای اجرای کنسرت عازم کشور لبنان شد، مسئولیت اداره کلاس و تعلیم
هنرجویانش را به خالدی نوزده ساله سپرد. او خود در این باره چنین میگوید:
«برادر و خواهرم در منزل زنی به نام «ملیحه» تعلیم تار میگرفتند و پس از
کلاس به تکرار و تمرین آموختههای خود میپرداختند. من در اتاق مجاور
تکالیفم را انجام میدادم، همین که کار آنها شروع میشد، درسم را کنار
گذاشته، به آنچه استاد آنها تعلیم میداد، گوش میدادم و آهنگ آن را تکرار
میکردم.
و زمانی که برادر و خواهرم، الحان و نغمات تعلیمگرفته را به غلط اجرا
میکردند، من آهنگ و وزن آن را برای آنها تکرار میکردم و این مطلب مکرر
اتفاق میافتاد و باعث اعجاب آنها میگردید. در سال ۱۳۱۴ شمسی نزد صبا به
نواختن ویولن مشغول شدم و مدت دو سال به تحصیل این هنر پرداختم. در سال
۱۳۱۷، صبا با گروهی برای اجرای کنسرتی به کشور لبنان رفت و سرپرستی کلاس را
به من واگذار کرد و من به تعلیم شاگردان دورهٔ اول و دوم مشغول شدم ...»۱
در همین زمان بود که صبا دربارهٔ او گفته بود: «من تا به حال شاگردان زیادی
داشتهام، اما، خالدی چیز دیگری است.»۲
با آنکه خالدی به گونهای تمام و کمال از تعالیم صبا بهرهمند گشته و
ردیفهای آموزشی وی را به طور کامل نواخته بود، بعدها در نوازندگی به
شیوهای شخصی و منحصر به فرد دست یافت که تأثیر مکتب صبا در آن به حداقل
رسیده بود. او از تکنیکهایی که صبا در نواختن ویولن ابداع کرد، کمتر
استفاده مینمود و در مقایسه با هنرمندی همچون «حبیبالله بدیعی» که
بیشترین تأثیر را از شیوه صبا گرفته و در بداههنوازی بیش از سایرین به
ردیف موسیقی پایبند بوده است، ردّ پای جملات ردیفی را در ساز خالدی کمتر
میتوان سراغ گرفت.
وی در نوازندگی به سبکی سهل و ممتنع رسیده بود که اگرچه پیچیدگیهای تکنیکی
نوازندگان دیگر در آن شنیده نمیشد، اما، به سادگی هم قابل تقلید و تکرار
نبود.
از مختصات سبک او یکی اینکه چندان توجهی به رعایت تقدم و تأخر در اجرای
گوشههای مختلف یک دستگاه نشان نمیداد؛ چنان که هماکنون از معدود آثار
موجود او نواری در دست است که در آن مدتی حدود بیست دقیقه فقط به اجرای
گوشه «سلمک» در دستگاه شور میپردازد و در تمام طول اجرا هیچ جملهای را
دوبار تکرار نمیکند.
دیگر آنکه بر خلاف سایر نوازندگان که بیشترین زمان را به اجرای قطعات ضربی
اختصاص میدهند، خالدی اهمیت ویژهای برای قطعات آوازی قائل بود و زمان
بیشتری را به نواختن این قطعات مختص کرد. گفته شده که او هنگام نواختن
آوازها، غزلی از شعرای بزرگ چون حافظ و سعدی، انتخاب میکرد و مقابل خود
میگذاشت و از روی آن به نواختن میپرداخت.
در سال ۱۳۱۹ همزمان با تأسیس رادیو تهران، خالدی در زمرهٔ نخستین کسانی بود
که صدای سازش را به گوش شنوندگان رسانید. بردن نام تنها چند تن از
هنرمندانی که در آن روزها به نوازندگی در رادیو اشتغال داشتند، کافی است تا
موقعیت درخشان خالدی بر ما معلوم شود. ابوالحسن صبا، حبیب سماعی، موسی
معروفی، عبدالحسین شهنازی، مرتضی نیداود، ابراهیم آژنگ، مرتضی محجوبی،
جواد معروفی، ابراهیم منصوری و حسین تهرانی از جمله آن افرادند. حتی در
سالهای بعد هم که ویولننوازان برجستهای نظیر بدیعی، پرویز یاحقی، همایون
خرم و اسدالله ملک به جمع نوازندگان رادیو پیوستند، جایگاه ممتاز خالدی
همچنان پا برجا بود و چیزی از یکهتازی او در این میدان کاسته نشد. بیهوده
نیست که هنرمند بزرگی همچون پرویز یاحقی از او به عنوان نوازندهای که بیست
سال در اوج بوده یاد میکند و این موقعیتی است که برای هیچکدام از همنسلان
خالدی مهیا نگشت.
اینکه گروهی از صاحبنظران برای نوازندگی ویولن در رادیو سه سبک جداگانه در
نظر گرفتهاند که عبارتاند از: سبک صبا، سبک حسین یاحقی و سبک مهدی
خالدی؛ اهمیت و اعتبار خالدی را بیش از پیش نمایان میسازد. جالب آنکه
بدانیم بعدها برخی از نوازندگان همچون بدیعی و تجویدی بیشتر به سبک صبا
وفادار ماندند و پرویز یاحقی پیروی از مکتب دایی هنرمند خود استاد حسین
یاحقی را در پیش گرفت و اسدالله ملک با آمیختن شیوهٔ صبا، بدیعی و یاحقی به
نوازندگی پرداخت. اما باید گفت که همه این هنرمندان هر یک به نوبه خود
چیزی از سبک خالدی به عاریت گرفتند و با ساز خود عجین کردند.
در یکی از سفرهایی که خالدی برای اجرای موسیقی به هند داشت، از سوی شخصی به
نام «ابراهیم حکیمی» که سرپرست بخش فارسی رادیو دهلی بود، دعوت شد تا در
برنامهای، شعرخوانی او را با ساز سلو همراهی کند و خالدی هم پذیرفت و همین
ابتکار بعدها الگوی بسیاری از برنامههای پرشنوندهٔ موسیقی ایران نظیر
گلهای جاویدان و برگ سبز قرار گرفت و در این زمینه هم بایستی خالدی را
جلودار دانست.
از دیگر ابتکارات خالدی، بر هم زدن الگوی قدیمی اجرای موسیقی ایرانی به
شکل: پیشدرآمد، آواز، چهارمضراب، تصنیف و رنگ بود که آن را به صورت:
تصنیف، چهارمضراب، آواز تصنیف در آورد و این دقیقاً همان الگویی است که
بعدها در برنامهٔ گلهای جاویدان به کار گرفته شد.
در حیطه آهنگسازی هم، آن هنرمند، صاحب سبکی شخصی بود و آهنگهایی که میساخت
در دورهٔ خود در شمار بهترینها به حساب میآمد. آثاری که خالدی به وجود
آورده بارها توسط دیگران بازسازی شده و حتی تا امروز هم همچنان بر زبانها
جاری است و این در حالی است که بسیاری از شنوندگان نه تنها نمیدانند که
این آهنگها از کیست، بلکه حتی نام خالدی هم به گوششان نخورده است.
وی به روایتی سیصد و به روایتی دیگر ۳۵۰ آهنگ و ترانه ساخته که تعدادی از
آنها در ارکستر بزرگ گلها و تعدادی هم در ارکسترهای مختلف رادیو اجرا
شدهاند.
اکثر شاعران و ترانهسرایان معاصر هم برای ساختههای خالدی شعر سرودهاند
که رهی معیری، بیژن ترقی، اسماعیل نوابصفا، رحیم معینی کرمانشاهی، پژمان
بختیاری و ... از آن جملهاند.
آهنگسازی برای فیلم هم بخش دیگری از کارنامه آن هنرمند است. با ورود و رونق
صنعت سینما در ایران، خالدی در ردیف اولین کسانی قرار گرفت که برای
فیلمهای سینمایی موسیقی ساختند.
فیلمهایی همچون «زندانی
امیر»، «طوفان زندگی» و «شرمسار» با وجود ضعفهای تکنیکی و محتوایی بسیار،
به یاری موسیقی خالدی توانستند توجه عموم را به خود جلب کنند و از شکست
نجات یابند.
خالدی از پیشگامان به کارگیری تمها و نغمههای محلی در آهنگسازی بود. وی به
دلیل علاقه و توجه خاصی که به آهنگهای فولکلور داشت، تعدادی از ترانههای
خود را با استفاده از نغمههای گیلانی، شیرازی، بختیاری، کردی و لری به
وجود آورد که از میان آنها میتوان به آهنگهای مریم جان، رعنا جان، دست به
دستمالُم نزن، آی بانو و انار شیرین اشاره کرد. در کنار همه این تلاشها،
خالدی بخشی از اوقات خود را هم صرف فعالیتهای مدیریتی و اداری کرد و در سال
۱۳۳۴ سرپرستی موسیقی رادیو را به عهده گرفت و مدتی هم در سِمَت عضو مقدم
شورای موسیقی انجام وظیفه کرد. وی در سال ۱۳۴۷ مجدداً به عضویت کمیسیون
موسیقی رادیو منصوب شد.
سازندهٔ آهنگهای معروف «به کنارم بنشین» و «بردی از یادم» سرانجام پس از یک
بیماری هشت ساله که بر اثر سکته مغزی به او عارض شده بود و همچنین ابتلا
به سرطان حنجره که روزهای پایانی حیات توان سخن گفتن را هم از وی سلب کرده
بود، به تاریخ ۹/۹/۱۳۶۹ در بیمارستان مهر چشم از جهان فرو بست و در
ابنبابویه مدفون شد. یادش گرامی.
پینوشت:
۱. دایرهالمعارف موسیقی کهن ایران؛ ص ۱۲۲. حوزه هنری.۱۳۷۹
۲. مهدی خالدی؛ ص ۱۶.
منابع:
۱. نصیریفر، حبیبالله، مهدی خالدی. تهران، نگاه، ۱۳۷۰.
۲. نصیریفر، حبیبالله. مردان موسیقی سنتی و کهن ایران جلد ۱، تهران، راد،
۱۳۷۲.
ولی الله کاوسی
-->