شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

باز گرد




           " بازگرد "

می‌روی افسوس، روزی باز گرد
تا  ببینی ‌ دوریت  با ما  چه  کرد

از تو  دنیایم  بهاری  گرم  بود
بی‌ تو باید خو کنم  با فصل برد

غنچه‌های شادی و شور  مرا
بی‌ تو غارت می‌کند پائیز زرد

بی‌ تو روزم می‌‌نماید سوگوار
بی‌ تو میگردد شبم لبریز درد

یاد  آن  کز  تابشت  ای آفتاب
در خزان در باغ میروئید ورد

رفتنت  با مرگ قلب من  یکیست
می‌روی افسوس، روزی باز گرد

             *****
         احمد نیکبخت