شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

40حکایت ، 40 راز موفقیّت حکایت چهلُم

40حکایت ، 40 راز موفقیّت                حکایت چهلُم


ساختِ پُل و تفاوت اداره کردن با خرج کردن ؟!



راه ورودی به دهکده از روی یک رودخانه بزرگ می گذشت. آب این رودخانه در فصول پُرباران بسیار زیاد می شد وگاهی اوقات تبدیل به سیل شده و پل چوبیِ بالای رودخانه را با خود می بُرد . در این مواقع مردم برای رفتن به آن سوی رودخانه دچار زحمتِ زیادی می شدند و مجبور بودند ساعت ها در امتداد رودخانه راه بروند تا بتوانند به یک پل دیگر برسند. مردمِ دهکده تصمیم گرفتند خودشان با همکاریِ هم پل قدیمی را دوباره بازسازی کنند. مبلغی را هم برای این کار روی هم گذاشتندوچون به مدیر مدرسة روستا که مرد عاقل وفهمیده ای بود اعتماد داشتند، این مبلغ را به او سپُردند تا درست خرج شود .

خبر به گوش کدخدا رسید. او که در دربار امپراتور افراد زیادی را می شناخت برای مدیر مدرسه پیغام فرستاد که من می توانم با افرادی که می شناسم بهترین پل این منطقه را بسازم. فقط باید مردم این مبلغی که جمع شده را حداقل بیست برابر کنند چون باید بهترین چوب را از جنگلهای آن سوی کوهستان بیاورم وبهترین نجارها را با بهترین وسایل کار ازگوشه وکنار این دیار جمع کنم وبعد بهترین طراح را بیابم تا نقشة پل را برایمان بکشد وخلاصه وقت زیادی هم لازم است اما چون آخر کار پلِ قدرتمندی بدست می آید طول کشیدن آن هم زیاد مهم نیست !

مدیر مدرسه وقتی در حضور روستائیان پیغام کدخدا را شنید، با لبخند گفت : « اگر قرار بود بیشترین پول جمع شود و بهترین ها اجیر شوند دیگر چه نیازی به کدخدا ودوستان و آشنایان او داشتیم! همین باغبان پیرِ مدرسه هم می توانست با پول زیاد هرکاری را از پیش ببَرَد . اگر کدخدا اهل کار است با همین مبلغی که موجود است و همین اسباب و وسیله ای که در دهکده باقی مانده ، پُل را در کمترین زمان بسازد تا مردم از این زحمت رهائی یابند . وقتی همة شرایط در بهترین حالتِ خود مهیّا باشد دیگر چه نیازی به رئیس است ؟! رئیس و مدیر برای زمانی لازم است که منابع محدود است و باید با تدبیر اداره شوند تا نتیجه به شکل قابل قبول به دست آید . اداره کردن با خرج کردن فرق می کند.»

بالاخره مردم برای کدخدا پیغام فرستادند که اگر با مبلغی کمتر از این ، افرادِ توانائی را پیدا کردی که بتوانند پُل بسازند آنها رانزد ما بفرست چراکه اگر مبلغ پولی که ماجمع کرده ایم زیاد بود خودمان هم می توانستیم ساختن پل را مدیریت کنیم . .                                                                          به نقل از دوهفته نامه موفقیت شماره154

باز همچنان سپاسگزار دوست خوبم حمید نصری هستم .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد