خدایا تو خوانی وجود مرا
سراسر همه تار وپود مرا
به عشق به مستی سرشتی اگر
یا غم عشق او از سرم کن به در
یا که صبرم عطا کن
یا نصیبم نما بینمش یک نظر
یا که دردم دوا کن
چرا به نگاهش به چشم سیاهش تو این همه مستی دادی
از آن همه مستی تو هستی ما را به باده پرستی دادی
حالا که جز غم نصیبم ندادی
راهی به کوی حبیبم ندادی
صبرم عطا کن ،درد م دوا کن