شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

برگ سبز برنامه ی شماره 76

برگ سبز برنامه ی شماره 76

دستگاه :سه گاه

خواننده :آذر

نوازندگان :محجوبی استاد پرویز یاحقی ،شریف

برگ سبز برنامه ی شماره 49

برگ سبز برنامه ی شماره 49

دستگاه : شور

خواننده :گلپا

نوازندگان :محجوبی استاد پرویز یاحقی ،شریف

برگ سبز برنامه ی شماره 36

برگ سبز برنامه ی شماره 36

دستگاه : شور

خواننده :ادیب خوانساری

نوازندگان : استاد پرویز یاحقی ،استاد جلیل شهناز

برگ سبز برنامه ی شماره 26

برگ سبز برنامه ی شماره 26

دستگاه : سه گاه

خواننده :  خاطره پروانه

نوازندگان :بدیعی ، استاد جلیل شهناز، افتتاح

برگ سبز برنامه ی شماره 23

برگ سبز برنامه ی شماره 23

دستگاه :سه گاه

خواننده : پروانه

نوازندگان :استاد جلیل شهناز ،تجویدی  و ورزنده

برگ سبز برنامه ی شماره 22

برگ سبز برنامه ی شماره 22

دستگاه :سه گاه

خواننده : تاج اصفهانی

نوازندگان : استاد جلیل شهناز

برگ سبز برنامه ی شماره 20

برگ سبز برنامه ی شماره 20

دستگاه :شور

خواننده :عماد خراسانی

نوازندگان : ورزنده وتجویدی

برگ سبز برنامه ی شماره 9

برگ سبز برنامه ی شماره 9

دستگاه :بیات ترک

خواننده :سید جواد ذبیحی

نوازندگان :  استاد احمد عبادی

موسیقی های love story تقدیم به کیمیاگر

در سال 16 دستامبر1970 فیلمی در آمریکا به روی صحنه رفت بنام love story.کارگردان این فیلم درام ورمانتیک  آرتور هایلر ونویسنده ی  آن اریک سیگال بود .گذشته از موضوع فیلم، آهنگ زیبای آن ، این فیلم را جاودانه تر ساخت.



موسیقی زیبای این فیلم هر بار با لحن و آوازی نواخته می شد .والبته هر کدام رنگ وبوی خاصی دارد

دو مجموعه ی پیش رو مربوط به این موسیقی است .گوگوش ،الهه ،ریچارد کلایدر من وزیبا تر از همه (به نظر من)نوای سحر انگیز تار کیوان ساکت و... هر کدام زیبا ودلنواز است .

به لحاظ کاهش حجم در دو پوشه (هر پوشه هشت تراک ) تقدیم  می گردد.

با تشکر از جناب لطیف وبهزاد عزیز - لینک اصلاح شد .


مجموعه یک


مجموعه دو

تکنوازی سه تار استاد شهناز


اهل موسیقی ،نوای دلنشین تار را با نام پر آوازه ی شهناز بسیار شنیده اند وبهره های فراوان برده اند.

نوای دلنشین ساز این استاد نوازگر روح های خسته والتیام بخش آلام عاشقان بوده است .

در تکنوازیهای سه تار این استاد بزرگ نیز همان زیبایی ها ی نوازندگی تار را خواهیم شنید .

این دو برنامه را در زیر دریافت کنید .


تکنوازی سه تار در مایه ی دشتی


تکنوازی سه تار در مایه ی اصفهان

گلهای پاییزی

درود به دوستان

در ادامه این پست درد نامه و پیشنهاد بسیار گرانسنگ دوست عزیزمان استاد سردشتی که یک نمونه از کار زیبای ایشان را در پستهای قبلی آورده بودم ،البته با اندکی ویرایش تقدیم می نمایم .


از دوستان تقاضا مندم ضمن مطالعه، نظرات خود را بیان فرمایند که

بسیار محتاج آنیم برای آغاز این راه .



40 حکایت ، 40 راز موفّقیّت حکایت شانزدهم

40 حکایت ، 40 راز موفّقیّت         حکایت شانزدهم             

دخترِ خدمتکار یا مَلَکه چینِ باستان !



در سال 250 پیش از میلاد ، در یکی از مناطقِ چین باستان ، شاهزاده ای آماده تاج گذاری می شد امّا بنا به قانون باید اوّل ازدواج می کرد . از آنجا که همسرِ او مَلَکه آینده می شد ، باید دُختری را پیدا می کرد که بتواند کاملاً به او اطمینان کند . با مردِ خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کُند و دختری را که سزاوار ازدواج با امپراتور باشد ، انتخاب نماید.

دخترِ خدمتکارِ قصر نیز عاشقِ شاهزاده بود و اگر چه میدانست فقط زیباترین و ثروتمند ترین دخترانِ دَربار در آن مجلس حضور دارند ، تصمیم گرفت تا از این فرصت استفاده کرده و حدّاقل یکبار از نزدیک شاهزاده را ببیند . بالاخره روز موعود فرا رسید و شاهزاده در میان درباریان ایستاد و شرایطِ رقابت را اعلام کرد : به هر یک از شما دانه ای می دهم . کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گُل را برای من بیاورد ، مَلَکه آینده چین می شود .

دُختر، دانه را گرفت و در گُلدانی کاشت و از آنجا که مهارت چندانی در باغبانی نداشت ، با دقّت و بُردباریِ زیادی به خاکِ گُلدان رسید . سه ماه گذشت و هیچ گُلی سبز نشد . او هر چیزی را امتحان کرد ، با کشاورزها صحبت کرد . آنها راههای مختلف گُلکاری را به او آموختند امّا هیچکدام از این راهها نتیجه نداد . هر روز احساس می کرد از رؤیایَش دورتر شده امّا عشقش مثل قبل زنده بود .سرانجام شش ماه گذشت و هیچ گُلی در گُلدانش سبز نشد . با این که چیزی برای نمایش نداشت ، امّا میدانست در آن دوران چقدر زحمت کشـیده ، بنابـراین با مادرش صحبت کرد که بُگذارد در روز و ساعتِ موعود به قصر برود . در دلَش می دانست این آخرین ملاقات با معشوق است .

 روز ملاقات فرا رسید . دختر با گُلدان خالی منتظر ماند و دید همه دخترانِ دیگر نتایج خوبی گرفته اند : هر کدام گُل بسیار زیبائی به رنگ ها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند .لحظه موعود فرا رسید . شاهزاده وارد شد و هر کدام از گُلدانها را با دقّت بررسی کرد . وقتی کارش تمام شد ، نتیجه را اعلام کرد . دختر خدمتکار، همسر آینده او بود .  همه حاضران اعتراض کردند و گفتند که شاهزاده درست همان کسی را انتخاب کرده که در گُلدانش هیچ گُلی نروئیده است . شاهزاده با خونسردی دلیلِ انتخابش را توضیح داد و گفت : این دُختر ، تنها کسی است که گُلی را به ثمر رسانده که او را سزاوارِ همسری امپراتور می کند ؛ گُلِ صداقت . همه دانه هائی که به شما دادم عقیم بودند و امکان نداشت گُلی از آنها بروید !       

  به نقل از کتاب «قصه هائی برای پدران ... اثر پائولو کوئیلو

با  درود به تمامی دوستان وعزیزان

 سری سوم مجموعه برنامه های گلها در دست آماده سازی است .

بزودی تقدیم حضورتان خواهم کرد.

40 حکایت ، 40 راز موفّقیت حکایت پانزدهم


40 حکایت ، 40 راز موفّقیت                                   حکایت پانزدهم

پسرکِ شطرنج باز و راهبِ صومعه !



پسرکی به رئیس صومعه گفت : دلم می خواهد راهب بشوم امّا در زندگی هیچ چیز یاد نگرفته ام . پدرم فقط به من شطرنج یاد داده که هیچ تأثیری درروشنائیِ باطنِ من ندارد. تازه ، بعضی میگویند این بازی ها گناه است .

راهب پاسخ داد : شاید گناه باشد ، شاید هم فقط سرگرمی باشد . شاید صومعه ما به کمی از هردو احتیاج داشته باشد . پدر روحانی خواست برایَش یک صفحه شطرنج بیاورند ، بعد راهبی را صدا زد و دستور داد با جوان شطرنج بازی کند . امّا قبل از شروعِ بازی ، گفت : هر چند به سرگرمی احتیاج داریم ، اما نمی شود بگذاریم همه اهل صومعه شطرنج بازی کنند . فقط بهترین شطرنج باز می تواند در صومعه باشد . اگر این راهب ببازد ، صومعه را ترک می کند و جائی برای تو باز می شود .

پدر روحانی بسیار جدّی صحبت میکرد. جوان احساس کرد مُهم ترین بازیِ زندگی اش را انجام می دهد  عرق سرد بر پیشانی اش نشست . صفحه شطرنج به مرکزِ دنیا تبدیل شده بود ....

نزدیک بود راهب بازی را ببازد . جوان حمله کرد ، امّا بعد نگاه معصوم و پُر قداستِ راهب را دید ؛ چند حرکتِ اشتباه کرد تا راهب بتواند بازی را ببَرَد . حالا دیگر ترجیح می داد آن بازی را ببازد . آن راهب بیشتر به درد مردم می خورد تا او .  ناگهان ، پدر روحانی صفحه شطرنج را روی زمین انداخت و گفت : تو بسیار بیشتر از آن که گمان می کنی ، یاد گرفته ای . ذهنت را بر پیروزی متمرکز کردی و توانستی با نیروی اراده ، جنگ را رهبری کنی . بعد ، احساس محبّت کردی و حاضر شدی خودت را قربانیِ هدفِ بزرگتری کنی . به صومعه خوش آمدی زیرا می دانی چگونه نظم و ترتیب را در کنار محبّت و شَفقَت جای بدهی.                 به نقل از کتاب قصه هائی برای پدران ... اثر پائولو کوئیلو

فراخوان سخاوت

/* /*]]-->*/ نظر به ارسال برنامه ی زیبای دوست خوبمان جناب سردشتی بر آن شدم که طی فراخوانی از دوستان عزیز گلها یاری بجویم .سر آغاز این راه نرفته ی گلها را با برنامه ی این عزیز می آرائیم باشد که دوستان هنرمند دیگر نیزیاریگر مان باشند.فایل صوتی قطعاتی در شور که با همکاری هنرمند  روشندل  نوازنده سنتور جناب آقای نظری و تمبک جناب آقای سرلک و با ویلن جناب ابراهیم سر دشتی اجرا گردیده است.این برنامه ی زیبا را ار اینجا دریافت کنید .

گلهای جاویدان برنامه ی شماره ۱۵۷

گلهای جاویدان برنامه ی شماره ۱۵۷

اکبر گلپایگانی، حسین قوامی فاخته‌ای

پیوند از سایت طنین موزیک

گلهای جاویدان برنامه ی شماره ۱۵۶

گلهای جاویدان برنامه ی شماره   ۱۵۶

عبدالوهاب شهیدی

اشعار از صائب شمس تبریزی

نوازندگان : پرویز یاحقی (ویولون) - جلیل شهناز (تار) - احمد عبادی (سه تار) - حسن کسایی (نی)

پیوند از سایت طنین موزیک

گلهای جاویدان برنامه ی شماره ۱۵۵

گلهای جاویدان برنامه ی شماره   ۱۵۵

حسین قوامی فاخته‌ای، عبدالوهاب شهیدی

نوازندگان : حسن کسایی (نی) - مهدی خالدی (ویولون) - احمد عبادی (سه تار)

پیوند از سایت طنین موزیک

گلهای جاویدان برنامه ی شماره ۱۵۴

گلهای جاویدان برنامه ی شماره   ۱۵۴

حسین قوامی فاخته‌ای

ساقی فرخ رخ

نوازندگان : جلیل شهناز (تار) - مهدی خالدی (ویولون) - احمد عبادی (سه تار)

پیوند از سایت طنین موزیک

گلهای جاویدان برنامه ی شماره ۱۵۲

گلهای جاویدان برنامه ی شماره   ۱۵۲

حسین قوامی فاخته‌ای، عبدالوهاب شهیدی

نوازندگان : جلیل شهناز (تار) - حسن کسایی (نی) - احمد عبادی (سه تار)

پیوند از سایت طنین موزیک