اکبر گلپایگانی
هنرمندان: اکبر گلپایگانی، فرهنگ شریف، اسدالله ملک، استاد جهانگیر ملک، شعر: سعدی، گوینده: فخری نیکزاد، صدابرداران: ایرج حقیقی، محمد جهانفر
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فرد
گلهای تازه برنامه شماره 34 این برنامه در دستگاه م دشتی با آوازشهیدی اجرا شده است.
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فرد
ایرج (حسین خواجه امیری)
هنرمندان: ایرج (حسین خواجه امیری)- حبیب الله بدیعی- منصور صارمی- نگین ملک- شعر متن: فروغی بسطامی- گوینده: فخری نیک زاد- صدابردار:محمد جهانفرد
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فرد
اکبر گلپایگانی- تماشا
هنرمندان: اکبر گلپایگانی- همایون خرم- فرهنگ شریف- مجید نجاهی- عماد رام- امیر ناصر افتتاح- شعر: فروغی بسطامی- گوینده: فخری نیک زاد- صدابردار: ایرج حقیقی
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فرد
محمدرضا شجریان- ناهید
هنرمندان: جواد معروفی- محمدرضا شجریان- حسن ناهید- شعر: حافظ- گوینده: فخری نیک زاد- صدابردار: محمد جهانفرد
خوانساری- اهوی وحشی
هنرمندان: محمودی خوانساری- حبیب الله بدیعی- منصور صارمی- استاد جهانگیر ملک- شعر : حافظ- گوینده: فخری نیک زاد صدا بردار: محمد جهانفرد
با تشکر از جناب علی یگانهگلهای تازه برنامه شماره 29 این برنامه در دستگاه دشتی با آوازشهیدی اجرا شده است.
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فرد
گلهای تازه برنامه شماره 28 این برنامه در دستگاه شور با آوازمحمودی خوانساری اجرا شده است.
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فرد
گلهای تازه برنامه شماره 27 این برنامه در دستگاه ماهور با آوازشهیدی اجرا شده است.
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فردگلهای تازه برنامه شماره 25 این برنامه در دستگاه اصفهان با آوازشجریان اجرا شده است.
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فرد
برگ سبزبرنامه شماره 26 این برنامه در دستگاه سه گاه با با صدای خانم پروانه خاطره وهمکاری آقایان بدیعی ،شهنازوافتتاح اجرا شده است.
این برنامه در گوشه ابو عطا با آوازگلبایگانی اجرا شده است.
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فرد
این برنامه در دستگاه شور با آوازشهیدی اجرا شده است.
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فرداین برنامه در دستگاه سه گاه با صدای خانم پروانه خاطره وهمکاری آقایان شهناز،تجویدی وورزنده اجرا شده است.
با تشکر از استاد ارجمندم جناب احمد فرد
این برنامه در بیات زند با صدای ذبیحی اجرا شده است .
دوست عزیز درود بر شما
حداقل از لینک های دیگران استفاده نمی گردی
این کار یک اسم بدی داره که شایسته گرداننده این وبلاگ نیست.
زحمات دیگران را ارج بگزاریم
ایام بکام
شادزی....تندرست
رهگذر عزیز
سلام
ممنونم از این دقت نظر شما
به منظور ارائه ی پاسخ به شما ودوستانی که به صورت خصوصی انتقاد کرده اند،شما را ارجاع می دهم به سوال وجواب همین سایت.
سؤال:
من وبلاگ دارم و چون شما اسم سایتتان را به اسم فایلها اضافه نمیکنید
بعضی وقتها آلبومهایی از شما را در وبلاگم قرار میدهم ولی اسمی از سایت
شما نمیبرم، از نظر شما اشکالی ندارد؟
جواب: طنین یک سایت مرجع
است و طبیعی است که از دادههای آن دیگر سایتها و وبلاگها استفاده کنند.
هر چند که از نظر ما مشکلی نیست ولی پسندیدهتر این است که با ذکر منبع
مطالب رو در وبلاگ خود قرار دهید.
40 حکایت ، 40 راز موفّقیّت حکایت نهم
عبادتگاهِ ویران و معجزه عشق !
در روزگارِ پیشین ، عبادتگاه ها در دوره ای از زمان ، وضعیّت سختی را از سر می گذراندند . به خاطرِ چیزی که مُد شده بود و میگفتند خدا خُرافه است ، دیگر جوان ها تمایلی نداشتند که به جمع مردانِ روحانی بپیوندند . بعضی ها به خواندن رساله های مادّی گرائی روی آورده بودند و حتّی افرادی که اندک اعتقادی داشتند ، کم کم به این نتیجه می رسیدند که باید صومعه ها را بست.دریکی ازصومعه ها راهبان ِقدیمی یکی بعد از دیگری مُردند .وقتی آخرین راهبِ صومعه به مرحله ای رسید که باید روحش را به خدا تسلیم می کرد ، یکی از معدود راهبانِ نوآموزی را که در صومعه مانده بود ، به کناربستر مرگش فرا خواند و گفت : به من الهام شده است که این صومعه برای موضوع بسیار مهمّی انتخاب خواهد شد .نوآموز پاسخ داد : حیف ، فقط پنج نوآموز اینجا مانده اند و نمیتوانیم در چنین موضوع مهمّی به همه وظایفمان توجه کنیم . راهب ادامه داد : از این هم حیف تر است چون در کنار بسترمرگم فرشته ای ظاهر شُد و دریافتم که در سرنوشتِ یکی از شما پنج نفر است که قدّیس شود . این را گفت و درگذشت . به هنگام خاک سپاری ، جوانانِ نوآموز ، حیران به هم می نگریستند . چه کسی باید انتخاب می شد ؟ کسی که بیشتر به اهالیِ ده کمک می کرد ؟ کسی که با خلوصِ بسیار دعا می کرد؟ یا کسی که چنان با شور و شیفتگی موعظه می کرد که دیگران به گریه می افتادند ؟نوآموزان که می دانستند قدّیسی در میان آنهاست ، تصمیم گرفتند صومعه را تعمیر کنند . سخت و با علاقه کار می کردند ، با شور و شیفتگی موعظه می کردند ، دیوارهای فرور یخته را مرمّت می کردند و با نیکوکاری و محبّت به میان مردم می رفتند .یک روز ، جوانی جلوِ درِصومعه ظاهر شد . تحتِ تاثیر کارِ آن پنج جوان قرار گرفته بود و می خواست کـمکشان کند . کم کم خبـر شور و علاقه راهبـانِ نوآموز در سراســر منطقه پخش شد . پـدری به پسـرش می گفت : همه ، کار را با عشق انجام می دهند ، ببین صومعه زیباتر از همیشه شده است . ده سال بعد ، صومعه هشتاد راهبِ نوآموز داشت ! و هرگز نفهمیدند گفته راهبِ پیر حقیقت بوده است یا فقط روشی بوده جهت ایجادِ شور و اشتیاق برای بازگرداندنِ احترامِ ازدست رفته صومعه .
قصه هائی برای پدران ، فرزندان ، نوه ها، اثر پائولو کوئیلو ، ص 85
سیما بینا
ترانه از آهنگ محلی خراسان با همکاری عباس شاهپوری و نی حسن کسائیاذر
رباعیات از باباطاهر، آهنگ محلی بیرجندی، شعر از بیژن ترقی