تعداد 20 برنامه ی تکنوازان در دست آماده سازی است .بزودی تقدیم خواهم کرد.
در ضمن هر نوبت مسابقه ای را مطرح خواهم کرد به لحاظ گفتگوی فرهنگی که جایزه ی آن یک حلقه سی دی از برنامه هایی که دوستان خودشان سفارش می دهند البته با ارسال رایگان به سرا سر کشور.جزئیات گفتگو را بعدا خواهم گفت .
سبز وخرم باشید.
از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،
با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.
زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید
مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر
مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی
کوچک باش و عاشق.. که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را
بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن
فرقى نمی کند گودال آب کوچکى باشى یا دریاى بیکران.... زلال که باشى، آسمان در
توست
گلهای صحرایی برنامه شماره38 این برنامه با صدای کوروس سرهنگ زاده و سه تار احمد عبادی و ویلن استاد بدیعی اجرا شده است
آهنگ :محلی گوینده :روشنک ترانه از بیژن ترقی
گلهای صحرایی برنامه شماره37 این برنامه با صدای استاد مسعودی اجرا شده است
آهنگ :محلی گیلکیگوینده :روشنک اشعار بابا طاهر
آهنگ :ماهور محلی تنظیم خالقی هارمونی دوشیزه گلنوش خالقی
گلهای صحرایی برنامه شماره33 این برنامه با صدای کوروس سر هنگ زاده و سه تار احمد عبادی اجرا شده است
آهنگ :شور گوینده :روشنک تنظیم از حبیب الله بدیعی
(به نظر می رسد مربوط به برنامه ی گلهای صحرایی است)
آهنگی با صدای کوروس سرهنگ زاده
من مستم و مدهوشم شبگرد قدح نوشم ،دردی کش میخانه ی عشقم
40 حکایت ، 40 راز موفقیت حکایت هشتم
شهر افسانه ای و چوبه دار !
در یک افسانه کهن ، از شهری سخن به میان آمده است که در آن همه مردم شاد بودند و ساکنان آن در کنار یکدیگر به خوبی زندگی می کردند .
فقط شهردار غمگین بود ، چون مدیریّتی لازم نبود . زندان خالی بود ، دادگاه هرگز به کار نمی آمد و محضرخانه ها هم هیچ کاری نداشتند چون ارزش قولِ مردم بیشتر از اسنادِ مکتوب بود .
یک روز ، شهردار چند کارگر را از جایِ دوری فرا خواند تا در وسطِ میدان ِاصلیِ شهر ، یک چهار دیواری بنا کنند . تاچند روز ، صدای چکُش و ارّه شنیده می شد .
در پایان هفته ، شهردار اهالی شهر را به مراسمِ افتتاح دعوت کرد . دیواره ها به آرامی برداشته شدندو در آنجا ... یک چوبه دار ظاهر شد !
مردم از هم می پرسیدند چوبه دار آنجا چه می کند . هراسان ، مسائلی را که پیش از آن با توافقِ دو طرفه حل میکردند ، به دادگاه بُردند . به محضر خانه ها رفتند تا آنچه را که پیش از آن تنها یک قولِ مردانه بود ، ثبت کنند
و از ترسِ قانون ، به گفته های شهردار توجّه نشان دادند .
افسانه می گوید آن چوبه دار هرگز به کار نرفت امّا حضورش همه چیز را دگرگون کرد !
مکتوب ، اثر پائولو کوئیلو ، ص100
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 378
با تشکر از استاد ارجمندم جناب آقای احمد فرد
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 375
با تشکر از استاد ارجمندم جناب آقای احمد فرد
با تشکر از استاد ارجمندم جناب آقای احمد فرد
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 348
با تشکر از استاد ارجمندم جناب آقای احمد فردگلهای رنگارنگ برنامه شماره 338
با تشکر از استاد ارجمندم جناب آقای احمد فرد
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 231
با تشکر از استاد ارجمندم جناب آقای احمد فرد
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 323
با تشکر از استاد ارجمندم جناب آقای احمد فرد
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 322
با تشکر از استاد ارجمندم جناب آقای احمد فرد
قرار بود 20 برنامه گلهای صحرایی برای دانلود قرار دهم که بنا به دلایلی این کار را به آینده موکول می کنم .