شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

جاودانه ها برنامه شماره 28

جاودانه ها برنامه شماره 28

توضیحاتی در مورد نت شاهد ونت ایست

قطعه آوازی در دستگاه نوا به همراه ویلن استاد حبیب الله بدیعی

جاودانه ها برنامه شماره 27

جاودانه ها برنامه شماره 27

در مورد نغمات موسیقی

ویلن استاد پرویز یاحقی در دستگاه سه گاه (چهار مضراب ) آواز شهیدی وهمراهی ویلن یا حقی

جاودانه ها برنامه شماره 26

جاودانه ها برنامه شماره 26

در مورد آواز شور

ویلن استاد حبیب الله بدیعی در دستگاه شور

اجرای گروه شیدا به سرپرستی محمد رضا لطفی وبا صدای شهرام ناظری  ( تا کی به تمنای وصال تو یگانه)

الهه در یادها+تصاویر تشییع



یکی دو ماه بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۷  که خواندن زنان در رادیو و تلویزیون و مجامع عمومی ممنوع شد، پریسا خواننده ترانه ها و آوازهای عرفانی در گفتگو با یکی از مجلات گفت خدایی که من دارم با خواندن زنان مخالف نیست. شاید اشتباه در این جا بود که خدایی که او می شناخت حاکم نشده بود. کسانی  حاکم شده بودند که با خواندن زنان در ملأ عام مخالف بودند و هنوز هم هستند.
پس از انقلاب مشروطه زنان علنا وارد صحنه هنر موسیقی شدند. در زمان رضا شاه که سازمان های دولتی به موسیقی مانند هنرهای دیگر توجه نشان دادند، یافتن استعدادهای خوانندگی و تربیت آنها باب شد.
تاسیس رادیو در ایران در سال ۱۳۱۹ شمسی که موسیقی بزرگترین و اصلی ترین خوراک آن بود، مایه گسترش و رونق موسیقی شد. آمدن تلویزیون در دهه ۴۰  رونق موسیقی و حضور زنان را چندین برابرکرد. شاید بتوان گفت که سال های ۱۳۱۹ تا ۱۳۵۷ سال های طلایی موسیقی ایرانی بوده است.
اگر انقلاب مشروطه موسیقی ایرانی را از دربار به میان مردم آورد،  انقلاب اسلامی، این روند را برگرداند و موسیقی را از فضاهای عمومی به فضاهای خصوصی کوچانید؛  کار به جایی کشید که تا سال ها حمل یک ساز از جرم های آشکار به حساب آمد.
بازار سازهای ایرانی دست کم برای مدتی از دست رفت، نوازندگان منزوی و خانه نشین شدند، آهنگسازان دیگر سفارشی برای ساختن آهنگ دریافت نمی کردند، ترانه سازان ترانه ای نمی ساختند و خوانندگان ناگزیر در جستجوی جایی برآمدند که بتوانند زنده بودن خود را بار دیگر اعلام کنند؛ آنها بدون خواندن زنده نبودند.
 
سخت کوشی بسیاری از هنرمندان و تلاش شخصی آنها برای حفظ موسیقی و تربیت خوانندگان ونوازندگان جوان، علیرغم ترشرویی رسمی مقامات، به داد هنر موسیقی رسید. آنها توانستند نه تنها هنرمندان برجسته ای را بار آورند بلکه دامنه خلاقیت و نوآوری را در موسیقی ایرانی گسترش دهند.  و بسیاری از هنرمندان برجسته کنونی موسیقی ایران حاصل این پشتکارهستند.
اما در فضای پس از انقلاب دیگر جایی برای خوانندگان زن نبود.
بهترین خوانندگان ایرانی بویژه زنان خواننده، به استثنای معدود کسانی که هنوز در ایران می توانستند به نوعی فعالیت کنند، راهی خارج از کشور شدند.
حتا خوانندگانی مانند سوسن که از درون مردم برخاسته بودند راهی جز این نیافتند که خود را به گروه مخاطبانی برسانند که در خارج از کشور گرد آمده بودند. آنانی هم که سال ها طاقت آورده زندگی در وطن را برگزیده بودند، مانند گوگوش، سرانجام، ناگزیر به مهاجرت شدند.
امروزه تنها آن نوع از موسیقی هایی رسما تشویق می شود که صبغه مذهبی و انقلابی داشته باشد و فضا عملا بر موسیقی به عنوان یک هنربسیار تنگ شده وبرخلاف بسیاری ازجاهای دیگر شاید نتوان از اقتصاد موسیقی ایرانی نام برد. 
از سوی دیگربسیاری ازهنرمندان آن دوران هم  یکی یکی از صحنه می روند: هایده، مهستی، ویگن، دلکش، آغاسی، سوسن وآخرین آنها، الهه.
الهه که نامش بهار غلامحسینی بود، خوانندۀ خوش صدایی بود که توسط داوود پیرنیا به برنامه گلها راه یافت و بیشترین برنامه ها را در گلها اجرا کرد. او یکی از زیرترین صداها را داشت واز این حیث صدایش یگانه بود.
الهه از سن ۷ سالگی، زمانی که پدر در خانه نبود، به صورت پنهانی در اتاق برای خودش آواز می خواند. درسن  ۱۲ سالگی متوجه شد که  "مجید وفادار" آهنگساز، همسایه شان است. گوش دادن به صدای ساز و آواز و موسیقی از خانه وفادار، از برنامه های روزانه الهه شده بود. تصمیم گرفت به هر نحوی که شده به مجید وفادار، علاقه خود را به خوانندگی ابراز دارد و از او بخواهد که در این راه به او کمک کند.
در این گیر و دار که او برای خواننده شدن به هر دری می زد، پدر از کارهای پنهانی او آگاه شد و تصمیم گرفت که او را شوهر بدهد.همسر او مردی بود با نام خانوادگی "یگانه" و عضو حزب توده و قول هایی هم مبنی بر همکاری برای خوانندگی الهه به وی داد.
اولین پخش رسمی صدای الهه با نام پریچهر در فیلم "مردی که رنج می برد" بود. آقای مجید وفادار که حالا سن و سال الهه و صدای او را مناسب تر دیده بود، الهه را به کارگردان فیلم معرفی کرده و خواسته بود که به الهه در این فیلم فضایی داده شود . او دو آهنگ در این فیلم اجرا کرد که آهنگ "خنده خنده" او در آن زمان، گل کرد.
بعد از این اجرا بود که آقای وفادار او را به سازمان رادیو معرفی کرد و در آزمایش صدایی که از الهه گرفته شد، به او گفتند که صدایش خوب است اما پختگی ندارد. الهه به هنرستان موسیقی ارک رفت و ۲ سال تحت نظر غلامحسین بنان، نت ها و دستگاه ها را یاد گرفت و بار دیگر که برای آزمایش به رادیو رفت قبول شد. با ورودش به رادیو نام خود را از پریچهر به الهه تغییر داد.
الهه ۱۵ سال در برنامه گلها خواند و با بیرون آمدن استاد پیرنیا، به همراه جمع دیگری از اساتید از آنجا خارج شد و رسما از رادیو و تلویزیون استعفا داد.
استعفای او تقریبا مقارن بود با انقلاب اسلامی. در آن زمان دو تا از فرزندانش در لندن در مدارس شبانه روزی تحصیل می کردند. او از یک سو به علت عدم شناخت فضای جدید کشور بعد از انقلاب و از سوی دیگر به دلیل رسیدگی به اوضاع فرزندانش، راهی لندن شد تا یکی دو ماهی را در آنجا بگذراند.
از آنجا که الهه قصد سفر موقتی به انگلیس داشت، تمام وسایل و مدارک زندگی اش را در تهران گذاشت. اما چرخش اوضاع در داخل کشور و توصیه های نزدیکانش که خانم الهه بازگشتش به ایران را مدتی به تاخیر بیندازد سفر موقت او را به مهاجرتی طولانی تبدیل کرد. 
الهه پس از مدتی زندگی دشوار به عنوان پناهنده در انگلستان به آمریکا مهاجرت کرد و در پی یافتن مخاطبان وسیع تری به دنبال مرضیه به سازمان مجاهدین روی آورد غافل از آن که مخاطبان هنر هیچگاه در یک سازمان سیاسی گرد نمی آیند. او پس از مدتی از سازمان مجاهدین سرخورده شد و کناره گرفت.
او که متولد سال ۱۳۱۳ بود پس از گذراندن دوران دشوار دیگری در زندگی هنری اش به به سرطان کبد دچار شد. سرانجام وقتی سرطان کبدش علاج ناپذیر شد به ایران بازگشت. اما کسی از آمدن او با خبر نشد.  شاید حتا مقامات مسئول هم متوجه ورود خواننده ای به نام الهه نشدند. چون او زمانی که می رفت هیأت دیگری داشت و زمانی که برمی گشت دیگر آنی نبود که بود. سرطان از پایش در انداخته بود. الهه روز ٢٤ مرداد ماه در بیمارستان پارسیان خاموش شد.

 

 

الهه (بهار غلامحسینی) - خواننده

متاسفانه با خبر شدیم که خانم الهه روز چهار شنبه 24مرداد 1386 در بیمارستان پارسیان تهران در گذشت .

                                             گزارشی مختصر در ارتباط با درگذشت " خانم الهه "

گفتگوی فرامرز یگانه خواهر زاده خانم الهه با شبکه " کانال وان " درباره خانم الهه در تاریخ 24/5/1386 چهارشنبه ساعت 8:30 شب 

 

حدود  سه ماه  پیش خانم الهه تصمیم می گیرند که به ایران برگردند. وقتی که پزشکان عذرشون رو می خوان که به اصطلاح نمی تونن کار دیگه ای براشون بکنن چون وقتی که سرطان به استخوان می رسه تصمیم می گیرن به خاک وطن برگردن و در اینجا  در کنار اقوام و دوستان و فامیل باشن . حدود یک ماه پیش ایشون در یک سفری که به لواسان می رن در شمال تهران حالشون خیلی بد می شه . به حالت بسیار وخیمی مانند حالت " کما " می گیرن ایشون رو یه آمبولانس که خصوصی بوده ایشون رو به یکی از بیمارستانهای اونجا انتقال می دن . ولی بدبختانه با تمام شرائطی که در ایران وجود داره بویژه برای هنرمند یکی  دوتا از بیمارستانها جواب  نه  به ایشون می دن و ایشون رو بستری نمی کنن  و ایشون رو در حالت کما در داخل آمبولانس در داخل خیابونهای تهران برای پیدا کردن بیمارستان این سو و ان سو می بردن !  به هر حال توسط یکی از دوستانشون ( دوستان پسرشون ) که استاد دانشگاه  و از دوستان قدیم ایشون بودن تماس می گیرن و دکتر معالج ایشون هم تایید می کنه کنه ایشون رو باید در بیمارستانی در سعادت آباد تهران باشه در بیمارستان پارسیان بستری کنن . و بلا فاصله به قسمت " آی سی یو " می برن چون ایشون در کما بوده . مدت یک هفته در کما به سر می برن و در این مدت هم خوب آنچه دکتر ها تجویز می کردن مدوا می کنن  و سعی می کنن که ایشون رو بهبودی بدن اما عفونت خونی که در بدن ایشون وجود داشته و اون هم بر اثر مقدار بسیار قابل ملاحظه ای دارو هایی که به ایشون به اصطلاح تجویز شده بوده خون ایشون وقتی تصفیه می شه و شستشو داده می شه چون عفونت گرفته بوده ایشون از کما در می یاد و حالتی بوده که می تونسته بنشینه و صحبت بکنه اما تنفسش بسیار مشکل بوده . در این مدت هم مواد غذایی و داروئی به صورت سرنگ و سرم به ایشون تزریق می شده ولی مشکلش تنفسشون بوده . یک روزی وقتی حالشون بهتر از قبل می شه تصمیم می گیرن به بخش خصوصی ببرنش . کمتر از 24 ساعت که در بخش بودن حالتش دوباره بر می گرده و مجبور می شن که ایشون رو به " آی سی یو " برگردونن و مدت 15 روز هم اونجا بوده اما دکتر ها بویژه یه آقای دکتر که  ما از طریق بیمارستان پارسیان متوجه شدیم چون اسم ایشون رو از طریق بیمارستان دریافت کردیم چون اقوام خانواده ما این رو به ما نمی گفتن آقای دکتر رستمی بودن دکتر که بسیار معتقد بودن که اگر مداوای درستی صورت بگیره شاید که بشه ایشون رو چند مدتی زنده نگه دارن و این کار ادامه پیدا می کنه تا چند روز پیش که مجددا ایشون به کمایی می رن کمایی که یک روز کاملا در کما بودن و روز بعدش چند ساعتی بیدار می شن و می تونستن شناسایی بکنن . ولی متاسفانه امروز صبح که من با خانواده صحبت می کردم یعنی به وقت محلی در تهران ساعت 8 صبح بود گفتن که دکتر ها قطع امید کردن و علتش این بوده که ایشون در شرائطی قرار گرفته که حتی کبدشون هم سرطان گرفته پوشش کامل داره و ریه ایشون هم آب آورده خونریزی معده داره و بطور کلی قطع امید کردن و تا این لحظه هم گفته بودن که معجزه هست که بیماری با چنین شرائطی بتونه بیش از چند روزی عمر بکنه و از این رو قطع امید که کردن باز هم اینها امیدوار بودن که بتونن با تزریق دارو و ترفند هایی که داشتند بتونن ایشون رو چند صباحی زنده نگه دارن . ولی ساعت 2:30 به وقت محلی تهران یعنی چهارشنبه که من تلفونی داشتند از محل بیمارستان اطلاع دادن که ایشون فوت کردن و به اصطلاح دار فانی را وداع گفتند

 


 

جهت دریافت تصاویر تشییع این هنرمند اینجا را کلیک کنید

40حکایت ، 40 راز موفقیّت حکایت سی و هفتم

40حکایت ، 40 راز موفقیّت            حکایت سی و هفتم


فرشتگان نامه رسان و نامه های بی پاسخ !



مدّتها بود که مرد جوان به رازِ استجابت دعا فکر می کرد . اودیده بود که بسیاری ازمشکلات و گرفتاری های زندگی اش پس از مدّتی از راههای مختلف و گاه به شیوه های اسرارآمیز وحتی به دست کسانی که اصلاً فکرش را هم نمی کرد، رفع میشود. از آنجا که به تأثیرِ دعا در زندگی انسان اعتقاد داشت، مطمئن بود که در پیشامدها ئی که مُنجر به گُشایشِ امورِ زندگی اش میشود دستِ یاری خداوند در کار است و او به تنهائی وبدون پشتیبانی نیروهای غیبیِ خداوند هرگز نمی توانسته است از عُهدة حلّ همة مسائل زندگی برآید ولذا همیشه شکرگُذارِ خداوند بود وحتی این شکرگذاری را در کمک برای رفعِ مشکلاتِ دیگران نشان می داد .

مردِ جوان یک شب خواب عجیبی دید وبه رازِ شکرگُذاری وتأثیرِآن درافزایش نعمات و برکاتِ الهی و رفعِ مشکلاتِ زندگی بیش از پیش آگاه شد. او دید که پیش فرشته هاست وبه کارهای آنها نگاه میکند. هنگام ورود، دسته بزر گی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کار هستند و به سرعت نامه هائی را که توسط پیک ها از زمین میرسند باز کرده و دسته بندی می کنند. مرد از فرشته ای پرسید: « شما چکار میکنید؟» فرشته در حالیکه داشت نامه ای را باز میکرد گفت: « اینجا بخش دریافت است وما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل میگیریم و آنها را جهت پیگیری به بخشهای مربوطه ارسال می کنیم. » مرد کمی جلوتر رفت باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذ هائی را داخل پاکت میگذارند و آنها را توسط گروهی از پیک ها به زمین میفرستند. مرد پرسید:« شما ها چکار میکنید؟» یکی از فرشتگان با لبخندی زیبا گفت:« این جا بخش ارسال پاسخ است. ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بند گان می فرستیم.»

مرد کمی جلوتررفت ودید فرشته ای بیکار نشسته است! مرد با تعجُّب از فرشته پرسید:« شما چرا بیکارید؟» فرشته جواب داد:« اینجا بخش تصدیقِ جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند ولی فقط عدّة بسیار کمی جواب میدهند.» مرد از فرشته پرسید: « مردم چگونه میتوانند جواب بفرستند؟» فرشته پاسخ داد: « بسیار ساده، کافیست بگویند: « خدایا شُکر» واین سپاسگُزاری را با ارزانی داشتنِ عشق ایثار و کمک به همنوعانِ خود به اثبات برسانند تا همه زمینیان در کنارِ هم با خیرخواهی نسبت به یکدیگر از زندگیِ سرشار ازسعادت و کامروائی بهره مند شوند.

آلبوم شرم و شکایت حمیرا

آلبوم شرم وشکایت حمیرا



چند ماه قبل بنا به موقعیتی به دنبال یافتن آهنگهایی از حمیرا به ترانه ای بر خوردم که سبک وسیاق آن بر خلاف برنامه ها و ترانه هایی بود که قبلا شنیده بودم خیلی مشتاق شدم که کل آأبوم آنرا گوش کنم .

در خواست خود را در گروه گلها عنوان نمودم وبجز دو نفر پاسخی ندادند.احساس کردم آلبومی است که کمتر شنیده شده است .

برای دریافت هر ترانه روی آن کلیک کنید .


خاک خوبم

شرم وشکایت

تنها

تهرون

برای تو تنگ دلم ( کوه غم )        کلیپ تصویری کوه غم

عاشقی بی حاصله

خانه عاشق کجاست؟

جاودانه ها برنامه شماره 25

جاودانه ها برنامه شماره 25

مطالبی در مورد آواز بیات ترک

ویلن استاد ابوالحسن صبا در بیات ترک

آواز استاد شجریان همراه با تار استاد هوشنگ ظریف در بیات ترک

جاودانه ها برنامه شماره 24

جاودانه ها برنامه شماره 24

مطلبی در مورد ساز کمانچه

تکنوازی استاد علی اصغر بهاری در دستگاه ماهور

قطعه ی آواز با صدای محمودی خوانساری در گوشه ی شوشتری (دیدی آخر ای صبا 0000)

با همراهی ویلن استاد اسد الله ملک 

جاودانه ها برنامه شماره 22

جاودانه ها برنامه شماره 22

قطعاتی با صدای ویلن استاد میر نقیبی در آوار اصفهان(استاد میر نقیبی از شاگردان استاد صبا می باشند )

قطعه آوازی با صدای عبذ الوهاب شهیدی در بیات اصفهان به همراه سنتور رضا ورزنده (سخن عشق تو به آنکه بر آید به زبانم)

جاودانه ها برنامه شماره 21

جاودانه ها برنامه شماره 21

توضیحاتی در مورد موسیقی

آهنگ ارکستری در همایون

آواز استاد گلپا با ویلن حبیب الله بدیعی در مایه ی دشتی (ما کیستیم عاشق از جان گذشته ایم       با درد خو گرفته  زدرمان گذشته ایم )

جاودانه ها برنامه شماره 20

جاودانه ها برنامه شماره 20

در مورد خیام نیشابوری

آهنگ  شب نیشابور ساخته ی استاد فرامرز پایور شعر از خیام نیشابوری با صدای استاد شجریان

با ویلن استاد رحمت الله بدیعی ، تار هوشنگ ظریف و نی استاد حسن ناهید

جاودانه ها برنامه شماره 19

جاودانه ها برنامه شماره 19

توضیح در مورد اقسام شعر

پیانوی استاد جواد معروفی و ویلن استاد همایون خرم در گوشه های دشتی

آهنگی از استاد میر نقیبی در دستگاه سه گاه با صدای عبد الوهاب شهیدی

رنگ افشاری همراه با ارکستر به رهبری استاد فرامرز پایور

جاودانه ها برنامه شماره 18

جاودانه ها برنامه شماره 18

در مورد عارف قزوینی

آواز استاد بنان وپیانوی استاد محجوبی (گدای عشقمو سلطان حسن شاه منست )

تکنوازی نی استاد حسن کسایی در دستگاه ماهور

جاودانه ها برنامه شماره17

جاودانه ها برنامه شماره17

در مورد امیر معزی شاعر در بار سلطان ملکشاه

آواز ضربی با ارکستر (ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود)این ارکستر به رهبری استاد جواد معروفی است.

آواز حسین قوامی به همراه ویلن اسد الله ملک 

جاودانه ها برنامه شماره16

جاودانه ها برنامه شماره16

زندگینامه فرخی سیستانی

مشتاق وپریشان با صدای استاد بنان آهنگ از علینقی وزیری

آواز محمودی خوانساری در دستگاه شور با تار

جاودانه ها برنامه شماره15

جاودانه ها برنامه شماره15

تار استاد شهناز در دشتی (قطعه ضربی )

اشک مهتاب با ارکستر رادیو تلوزیون به رهبری فرهاد فخر الدینی با صدای استاد شجریان (به من گفتی که دل دریا کن ای دوست )

چهار مضراب ماهور استاد صبا با سه تار

جاودانه ها برنامه شماره13

جاودانه ها برنامه شماره13

نی استاد کسایی در آواز بیات ترک

تصنیفی در گوشه ی شوشتری با صدای شجریان (باد صبا بر گل گذر کن )

آواز محمودی خوانساری به همراه ویلن اسد الله ملک در مخالف سه گاه (19/3/1346جمعه)

جاودانه ها برنامه شماره 12

جاودانه ها برنامه شماره 12

آهنگی از خالدی با صدای حسین قوامی بر روی شعری از شمس تبریزی(حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو)

ابیاتی با صدای شهرام ناظری به همراهی گروه شیدا به رهبری فریدون ناصری (تا کی به تمنای وصال تو یگانه )

ناز لیلی با صدای محمد رضا شجریان (غمت در نهانخانه دل نشیند )