شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

گلهای تازه برنامه ی شماره56

گلهای تازه برنامه ی شماره56

اکبر گلپایگانی، گل انتظار

هنرمندان: اکبر گلپایگانی، جلیل شهناز، پرویز یاحقی، امیر ناصر افتتاح، شعر: سیمین، گوینده: اذر پژوهش، صدابردار: ایرج  فهیمی

گلهای تازه برنامه ی شماره53

گلهای تازه برنامه ی شماره53
محمدرضا شجریان، عهدیه، درباغ سعدی
هنرمندان: جواد معروفی، عهدیه، محمدرضا شجریان، ترانه و غزل اواز: سعدی، آهنگ: جواد معروفی، گوینده: فخری نیک زاد، صدابردار: محمد جهانفرد

گلهای تازه برنامه ی شماره52

گلهای تازه برنامه ی شماره52

حسین قوامی فاخته‌ای هنرمندان: حسین قوامی فاخته‌ای، همایون خرم، محید مجید نجاهی، امیر ناصر افتتاح، شعر: سایه، ترانه: همایون خرم، تنظیم:جواد معروفی، گوینده: فخری نیک زاد، صدابردار: ایرج حقیقی، محمود امینی

گلهای تازه برنامه ی شماره49

گلهای تازه برنامه ی شماره49

عبدالوهاب شهیدی، یار باقی کار باقی هنرمندان: عبدالوهاب شهیدی، همایون خرم، مجید نجاهی، استاد جهانگیر ملک، غزل: شهریار، گوینده: فرخی نیکزاد، صدابردار: ایرج  فهیمی

گلهای تازه برنامه ی شماره50

گلهای تازه برنامه ی شماره50

عبدالوهاب شهیدی، آمدی و چه مشتاق و پریشان بودم هنرمندان: عبدالوهاب شهیدی، جلیل شهناز، حسن ناهید، استاد جهانگیر ملک، غزل: حافظ، گوینده: فرخی نیکزاد، دابردار: ایرج  حقیقی

گلهای تازه برنامه ی شماره47

گلهای تازه برنامه ی شماره47
خوانساری، فدای چشم ساقی
هنرمندان: محمود خوانساری، فرهنگ شریف، اسدالله ملک، امیر ناصر افتتاح، شعر: یغما، حافظ، گوینده: فرخی نیکزاد، دابردار: محمد جهانفر

گلهای تازه برنامه ی شماره44

گلهای تازه برنامه ی شماره44
خوانساری
هنرمندان: محمودی خوانساری، حبیب الله بدیعی، فرهنگ شریف، استاد جهانگیر ملک، اشهار: حافظ، گوینده: آذر پژوهش

گلهای تازه برنامه ی شماره 40

گلهای تازه برنامه ی شماره 40

عبدالوهاب شهیدی – آن دلبر که من کشته ی اویم
در سه گاه با صدای عبدالوهاب شهیدی

هنرمندان :همایون خرم ،منصور صارمی

گوینده :فخری نیک زاد

گلهای تازه برنامه ی شماره 22

گلهای تازه برنامه ی شماره 22

قوامی – خلوت عشق

هنرمندان :همایون خرم ،مجید نجاهی ،ناصر افتتاح

دستگاه شور

گوینده :آذر پژوهش

گلهای تازه برنامه ی شماره 19

گلهای تازه برنامه ی شماره 19

محمدی خوانساری – نماز شام غریبان

هنرمندان :اسد الله ملک ،منصور صارمی  امیر ناصر افتتاح (افشاری )

گوینده :فخری نیک زاد

گلهای تازه برنامه ی شماره 17

گلهای تازه برنامه ی شماره 17

محمودی خوانساری – گل حسرت

هنرمندان :اسد الله ملک ،فرهنگ شریف ،جهانگیر ملک (بیات ترک )

گوینده :آذر پژوهش

گلهای تازه برنامه ی شماره 6

گلهای تازه برنامه ی شماره 6

قوامی – گل افشان

همایون خرم ،مجید نجاحی ،جهانگیر ملک  - دستگاه همایون

گوینده :فیروزه امیر معز

گلهای تازه برنامه ی شماره 3

گلهای تازه برنامه ی شماره 3

خوانساری- بی هم زیان
هنرمندان: محمود خوانساری- حبیب الله بدیعی- فرهنگ شریف- منصور صارمی- استاد جهانگیر ملک- شعر از شهریار- گوینده فخری نیک زاد- صدابردار: محمد جهانفرد

کنسرتی از آهنگسازان موسیقی ایران

کنسرتی از آهنگسازان موسیقی ایران


این برنامه در مورد استاد حبیب الله بدیعی



در ابتدای این برنامه آهنگی زیبا از این استاد شیرین پنجه پخش می شود ود ر ادامه گوینده به شرح زندگینامه ی استاد می پردازد ودر ادامه آهنگهایی به شرح زیر از این استاد پر احساس می آید .

1 آهنگ اسیر بلا در دستگاه همایون با صدای مرضیه ،شعر ترانه از معینی کرمانشاهی

2- ترانه ی الهی بمیری در مایه ی اصفهان  با صدای مهستی ، شعر ترانه از هما میر افشار

3- آهنگ بگو کجایی با صدای رویا در دستگاه ماهور ،شعر ترانه از سیمین بهبهانی

4- ترانه ی تا کی بیگانه ای با صدای الهه در دستگاه شور ،شعر ترانه از بیژن ترقی

5- ترانه ی فریاد از این دل با صدای کوروس سرهنگ زاده در دستگاه شور ،شعر ترانه از عبد الله الفت

6- آهنگ افسانه با صدای دلکش در دستگاه همایون ،شعر ترانه از معینی کرمانشاهی


به نظر می رسد برنامه هایی مشابه این برنامه از اساتید دیگر تهیه شده است . در صورتی که در دسترس دوستان قرار دارد ما را نیز به شنیدنش بهره مند سازند .


دریافت این برنامه ی زیبا (حجم:20mb)

دکلمه ای زیبا با صدای فیروزه ی امیر معّز وتار فرهنگ شریف

دکلمه ای زیبا با صدای فیروزه ی امیر معّز وتار فرهنگ شریف



آنجا که باغ در اسارت پائیز بود ،بهار آمد با خلعتی از شکوفه های رنگین وباغ را به  جشن شکوفایی ورقص شاپرکها دعوت نمود ....

سالها پیش دکلمه ای زیبا شنیدم . آنچنان زیبا ودلنشین بود که آنرا چندین  بار نوشتم وهر بار با خواندن آن حسی غریب وزیبا از خواندنش به من دست می داد .

در بررسی برنامه ها به آن رسیدم واکنون بی مناسبت نیست که در روزهای زیبای بهاری تقدیم همراهان نمایم . به نظر می رسد گوینده ی این دکلمه خانم فیروزه امیر معز و قسمتی از برنامه ی بزم شاعران باشد چنانچه دوستان مشخصات این برنامه را دارند در قسمت نظرات مرقوم فرمایند .


دریافت این برنامه (حجم:3/22mb)

گزارش رادیویی از مراسم ترحیم نور علی خان برومند ( سال1355 )


گزارش رادیویی از مراسم ترحیم نور علی خان برومند ( سال1355 )

این برنامه یک روز پس از در گذشت این بزرگمرد موسیقی از رادیو ایران پخش شد . چنان که می دانیم استاد شجریان یکی از شاگردان او بوده که در این برنامه در سوگ استاد خویش در میان اشک واندوه دوستدارانش ، با ناله بر سر مزار استاد خود می خواند :

بگذار تابگریم چون ابر در بهاران      کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

در ادامه ی این برنامه توضیحاتی در مورد استاد برومند ارائه می شود وقسمتی از کلاس آواز برومند پخش می شود . در پایان نیز برنامه ای به یاد استاد با صدای شجریان و همکاری محمد رضا لطفی و فرهنگ فر اجرا می شود که شنیدنی است


این برنامه را از اینجا دریافت کنید(حجم برنامه 18mb)

***********************


زندگی



نورعلی برومند، آموزش تار را از ۱۳ سالگی نزد درویش خان آغاز کرد. سپس در سن ۱۸ سالگی برای تحصیل به برلین رفت. در آنجا به موسیقی غربی هم علاقمند شد و پیانو آموخت. پس از بازگشت به ایران در ۲۲ سالگی، آموختن نت‌نویسی و ردیف را نزد موسی معروفی ادامه داد. پس از یک سال، دوباره به آلمان رفت و به تحصیل در رشتهٔ پزشکی پرداخت. پس از ۶ سال، به ناراحتی چشم مبتلا شد و برای درمان به سوییس رفت و سپس به ایران بازگشت.[۱] وی از آن زمان تا آخر عمر نابینا شد.

وی در ۳۰ دی ۱۳۵۵ درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله دفن شد.[۲]



شاگردان



وی استاد بسیاری از نوازندگان و خوانندگان موسیقی ایرانی، از جمله اکبر گلپایگانی ،محمدرضا شجریان، پریسا، پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، داریوش طلایی، مجید کیانی، جلال ذوالفنون، ناصر فرهنگ‌فر و رضوی سروستانی بوده‌است.[۱] 

مطالب از ویکی پدیا

یاد بود داوود پیر نیا


در پستهای قبل برنامه ای با عنوان « برنامه ی گلها ویادی از داوود پیرنیا » تقدیم شد .

در این پست نیز برنامه ی رادیویی تقدیم می گردد که چگونگی شکل گیری برنامه های گلها به نقل از پیر نیا می پردازد . به نظر می رسد گوینده ی این برنامه آذر پژوهش باشد واین چنین آغاز می گردد.

داود پیر نیا بنیانگذار برنامه  گلها در باره ی این که چگونه فکر چنین برنامه ای به ذهنشان رسیده بود سالها پیش  چنین گفته اند.

«از اوان کودکی علاقه ی وافری به گل بلاخص به گل لاله داشته ام و.....»

در ادامه نیز مصاحبه ای با روشنک (گوینده ی برنامه ی گلها ) توسط شاهرخ نادری انجام شده است که گر چه مشابه همان برنامه ی قبلی است اما شنیدنی است . 

 پیوند این برنامه توسط آقای جباری مطلق (از سوئد)برای شاهدان ارسال شده است که از ایشان تشکر می نمایم .


دریافت اطلاعات بیشتر در مورد داود پیر نیا از ویکی پدیا


در یافت این برنامه ی زیبا(حجم برنامه 35mb)

شوق شیراز با صدای بیژن سمندر


تو را زیبا وطناز آفریدند               برای شهر شیراز آفریدند

زاشک هر گلی عطری گرفتند      برای من گل ناز آفریدند

شوق شیراز را با صدای شاعر بشنوید .

بیژن سمندر ،شعری چند به لهجه ی شیرین شیرازی همراه با زخمه های سه تار وتار خویش ،تقدیم  عاشقان شهر شعر وشراب می کنند.

گوینده ی ابتدای برنامه ها روشنک .

از جناب آقای جباری مطلق (از سوئد) ، از پیشکسوتان گروه گلها تقدیر وتشکر می نمایم به خاطر ارائه ی پیوندهای این برنامه های زیبا وشنیدنی.


دریافت شعر با صدای صدای بیژن سمندر و نوای سه تار(حجم برنامه 46 mb)

دریافت شعر با صدای صدای بیژن سمندر و نوای  تار ( حجم برنامه 42 mb)


این برنامه ها به دوست شیرازی خود جناب آقای حیدر انصاری فر تقدیم می کنم که سخاوتمندانه وبی چشمداشت برنامه های خوبی را در سالهای گذشته برایم ارسال کرد

بهار تان مبارک



"باز کن پنجره را"

و بکش با نفسی تند و عمیق

بوی عطر گل یاس

و ببین پر زدن بلبل را

که شده مست زبوی خوش و جان بخش بهار

و ببین مرغک آزرده عشق

که حزین بود و نزار

با شکوفایی گلهای بهار شده سرمست غرور

دیگر آن سوزش سرمای زمستان

نوزد بر بدن سبز درخت

یا که شلاق خزان

نکند غنچه گل را پرپر

"باز کن پنجره را"

پرکن از رایحه و عطر بهار

ریه ی خسته زبیداد زمستان و خزان

و ببین در همه جا

فرشی از سبزه و گل پهن شده است

تک درختی که ز سرما بدنش می لرزید

جامه سبز به تن کرده ، تنش گرم شده است

پولک زرد و سپید

دست خیاط طبیعت

به روی جامه ی سرسبز درخت

دانه دانه زده با زیبایی

گوییا فصل بهار

کرده بر پیکر او

تور خوش رنگ عروس

که لطیف است به مانند حریر

"باز کن پنجره را”

40حکایت ، 40 راز موفقیّت حکایت بیست وهشتم

40حکایت ، 40 راز موفقیّت      حکایت بیست وهشتم

پسرکِ زرنگ و دیدارِ شبانه با پدر!



مردی دیر وقت ، خسته و عصبانی ، از سرِ کار به خانه بازگشـت . دمِ در ، پسرِ هشت ساله اش که در انتظار او بود گفت : « بابا یک سؤال از شما بپُرسم ؟ » پدر با بی حوصلگی گفت : « چه سؤالی ؟ » پسر پُرسید : « بابا ، شما برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید ؟ » مرد با عصبانیت پاسخ داد : « این به تو ارتباطی ندارد . چرا چنین سؤالی میکنی؟» وقتی پسراصرارکرد: « فقط میخواهم بدانم. بگوئید برای هرساعت کار چقدر پول میگیرید ؟ »
مرد با عصبانیت پاسخ داد : « این به تو ارتباطی ندارد . چرا چنین سؤالی میکنی؟» وقتی پسراصرارکرد: « فقط میخواهم بدانم. بگوئید برای هرساعت کار چقدر پول میگیرید ؟ » پدر گفت : « اگر باید بدانی خوب می گویم ، 2 دلار » پسر کوچولو در حالی که سرش پائین بود آه کشید . سپس به پدرش نگاه کرد و گفت : « می شود لطفاً یک دلار به من قرض بدهید ؟ » مرد بیشتر عصبانی شد و گفت : « اگر دلیلت برای پُرسیدنِ این سؤال فقط این بود که پولی برای خریدنِ یک اسباب بازیِ مزخرف از من بگیری ، سریع به اتاقت برو ، فکر کن و ببین که چرا اینقدر خودخواه هستی . من هر روز سخت کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه ای وقت ندارم »  پسرک آرام به اتاقش رفت و در را بست . مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد : «  چطور به خودش اجازه می دهد برای گرفتن پول از من چنین سؤالی بپرسد ؟ »

 بعد از گذشـتِ مدّتی  مادر که صدای گفتگوی آنها را شنیده بود ، آمد و گفت : « پسرمان کودک با هوشی است و حتماً برای درخواستش دلیل قانع کننده ای دارد .» پدر فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی تُند و خشن رفتار کرده است شاید واقعاً چیزی بوده که برای خریدش به یک دلار پول نیاز داشته ، به خصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش درخواست پول کند . مرد به سمت اتاق پسر رفت ، در را باز کرد و گفت : « فکر کردم امشب با تو خشن رفتار کرده ام . امروز کارم سخت و طولانی بود وهمة ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم بیا این یک دلاری که خواسته بودی » پسرک خندید و فریاد زد : « متشکرم بابا ! » بعد دستش را زیر بالِش بُرد و چند سکّه بیرون آورد . مرد وقتی دید پسرک خودش هم پول داشته است گفت : « با اینکه خودت پول داشتی چرا از من پول می خواستی ؟ »  پسر کوچولو پاسخ داد : « برای اینکه پولم کافی نبود ولی الان هست . حالا من 2 دلار دارم و می توانم یک ساعت از کار شما را بِخَرَم تا فردا شب یک ساعت زودتر به خانه بیائید! دوست دارم با شما شام بخورم و... »