شاهدان
بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.شاهدان
بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.تکنوازان برنامه شما ره 183
نوازندگان : اسد الله ملک ، رضا ورزنده ،منصور نریمان ،جهانگیر ملک
دستگاه : شور
تکنوازان برنامه شما ره 182
نوازندگان : حبیب الله بدیعی ،فرهنگ شریف ،جهانگیر ملک :
دستگاه : مایه ی افشاری
تکنوازان برنامه شما ره 181
نوازندگان : احمد عبادی ،اسد الله ملک ،امیر ناصر افتتاح
دستگاه : مایه ی بیات ترک
40حکایت ، 40 راز موفقیّت حکایت بیست و نهم
بازماندة کشتیِ شکسته و نجات از جزیرة دوراُفتاده !
وقتی چشم گُشود ، خود را در یک جزیرة کوچک و خالی از سَکَنه دید . او تنها بازماندة یک کشتیِ شکسته بود که روزِ قبل در اثرِ طوفانِ دریا در آن نزدیکی غرق شده بود . مَرد حالا تنها و سرگردان هر روز دست به دامان خدا میشُد . با دلی لرزان دعا می کرد که خدا نجاتش بدهد . روزها گذشت ولی هیچ کس به فریادش نرسید . سرانجام تصمیم گرفت با شرایط جدید کنار بیاید . از تخته پاره های کشتیِ شکسته که موجِ دریا آنها را به ساحلِ جزیره آورده بود ، با زحمتِ زیاد کُلبه ای ساخت تا از باد و طوفان و حیواناتِ وحشیِ جزیره در امان بمانَد .
روزها به همین منوال گذشت تا اینکه روزی مَرد تنها برای جستجوی غذا بیرون رفت و پس از ساعتی در بازگشت با کلبة شعله وَرَش روبرو شد که دودی از آن به آسمان می رفت . ظاهراً وزشِ باد آتشِ نیمه روشنِ نزدیکِ کلبه را به اطراف سرایت داده و باعث آتش سوزی شده بود .
از شدّتِ خشم و اندوه نمی دانست چه کُند . فریاد زد : خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی ؟ این تمامِ زندگی ام بود . آنقدر فریاد زد تا کنارِ کُلبه به خواب رفت . عصر آن روز نزدیکی های غروب با صدای بوقِ یک کشتی بیدار شد که به ساحل نزدیک می شد .
باور کردنی نبود ، یک کشتی برای نجاتِ او آمده بود . مرد با تعجّب از نجات دهندگانش پرسید : « شما از کجا فهمیدید که این جزیره سَکَنه ای هم دارد ؟ » آنها جواب دادند : « ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم ! » اشک در چشمانِ مرد حلقه زد و از خدای مهربان تشکر کرد .
ناامید شدن آسان است ولی بهتر است به یاد داشته باشید حتی در میان درد و رنج ، دست خدای مهربان در کارِ یاری رساندن به ماست .
آواز تاج اصفهانی و جناب دماوندی
آواز استاد تاج اصفهانی در همایون
از تو با مصلحت خویش نمی پردازم همچو پروانه که می سوزم و در پروازم
پیام بهاری به ...
عمر پا بر دل من می نهد و می گذرد
خسته شد چشم من از این همه پائیز وبهار
نه عجب گر نکنم بر گل وگلزار نظر
د ر بهاری که دلم نشکفد از خنده ی یار
عمر پا بر دل من می نهد ومی گذرد
کاروانی همه افسون ،همه نیرنگ وفریب
سالها باغ وبهارم همه تاراج خزان
سینه ام شعله ور از آتش غمهای غریب
دیدن روی گل وسیر چمن نیست بهار
به خدا بی رخ محبوب گناه است گناه
آن بهار است که بعد از شب جانسوز فراق
بهم آمیزد ناگه دو تبسم دو نگاه
استاد اسماعیل نواب صفا
شعر زیبا با همراهی هنرمندان پرویز یاحقی ،فرهنگ شریف و استاد ورزنده
در ابتدای این برنامه شاعر می گوید :
این غزل را به همه ی کسانی تقدیم می کنم که دلشان به خاطر ایران می تپد.
در این بهار ، دل ِ سوگوار را چه کنم
وطن که رفت ، دگر نو بهار را چه کنم
استاد سیّد اسماعیل نوّاب صفا در بیست و نهم اسفند ماه سال 1303 هجری شمسی
در شهر کرمانشاه چشم به جهان گشود.پدرش سیّد مرتضی نواب صفوی از سرسپردگان
به سلسلۀ صفائی نعمت اللهی بوده و در دیداری که در جعفرآباد شمیران با
مرحوم ظهیرالدّوله داشته، از سوی قطب سلسلۀ صفائی نعمت اللهی،ملقّب به لقب
«نوابعلی» میگردد.در اصل پدرش از نواب های اصفهان است.
بطور کلّی در اصفهان به خانواده های منسوب به صفویّه «نوّاب» می گفتند.
بعدها وی بواسطه مشاغل دولتی به کرمانشاه عزیمت کرده و در همان شهر اقامت
گزیده و ساکن می شوند.
و سرانجام چراغ عمر پر فروغ و پر افتخار استاد اسماعیل نوّاب صفا سر انجام در ساعت 11 صبح روز جمعه 19 فروردین 1384 به خاموشی گرائید.بی گمان ترانه های نوّاب صفا تا روزگارانی دورتر و دورتر بر زبان مردم کوچه و بازار جاری خواهد بود که اوستاد ترانه و ترنّم، عاشقانه ترین ترانه هایش را برای مردم سرود و بگذاشت و از این سرای فنا بگذشت. بی گمان سالها اگر از خاموشی او نیزگذشته باشد، شبی در کوچه های پر باران رهگذاری عاشقانه ترین ترانه هایش را زمزمه خواهد کرد:
رفتم، رفتم و بار سفر بستم با تو هستم، هر کجا هستم
از عشق تو جاودان ماند ترانۀ من بایاد تو زنده ام عشقت بهانه من
پیدا شو چو ماه نو گاهی بخانۀ من تا ریزد گل از رُخت،درآشیانۀ من
جهت مطالعه ی کاملتر زندگی این استاد بی نظیر به اینجا مراجعه کنید
گلهای تازه برنامه ی شماره103
گلهای تازه برنامه ی شماره103
عبدالوهاب شهیدی
عود و آواز: عبدالوهاب شهیدی،
سنتور: فرامرز پایور، کمانچه: اصغر بهاری، تمبک: محمد اسماعیلی، شعر: شهریار، باباطاهر، شعرترانه: هما
میرافشار، آهنگ محلی خرم آبادی با مقدمه و تنظیم فرامرز پایور، گوینده: فخری نیک
زاد، صدابردار: محمد جهانفرد
گلهای تازه برنامه ی شماره102
گلهای تازه برنامه ی شماره102
محمدرضا شجریان
آواز: محمدرضا شجریان، سنتور: فرامرز پایور، کمانچه: حبیب الله
بدیعی، عود: حسن منوچهری، تمبک: محمد اسماعیلی، غزل: سعدی، پیش درآمد از شادروان
موسی معروفی، رینگ از شادروان حبیب شماعی، ترانه قدیمی چشم نرگس با تنظیم فرامرز
پایور، گوینده: آذر پژوهش
گلهای تازه برنامه ی شماره101
گلهای تازه برنامه ی شماره101عبدالوهاب شهیدی
هنرمندان: عبدالوهاب شهیدی، جلیل شهناز، پرویز یاحقی، امیر ناصر افتتاح، غزل: جلال‌الدین محمد مولوی (مولانا)، گوینده: آذر پژوهش، صدابردار: محمود ایمنی، آهنگ: چهارگاه
گلهای تازه برنامه ی شماره 99
نادر گلچین – دستگاه شور
هنرمندان : حبیب الله بدیعی ،محمد حیدری آبکین اجلالی
گوینده :آذر پژوهش
گلهای تازه برنامه ی شماره 96
شهیدی در مایه ی ابو عطا
پرویز یاحقی ،فرهنگ شریف ،فضل الله توکل
گویندگان :پژوهش وتوفیقی
گلهای تازه برنامه ی شماره 91
گلپایگانی – داغ تنهایی - بیات ترک
هنرمندان: بدیعی - شریف – صارمی ملک
گوینده :فخری نیک زادگلهای تازه برنامه ی شماره 82
عبد الوهاب شهیدی در مایه ی اصفهان
هنرمندان :جلیل شهناز ،شهیدی
گوینده فخری نیک زاد
گلهای تازه برنامه شماره 75
شجریان – باد صبا
هنرمندان :حبیب الله بدیعی ،جلیل شهناز جهانگیر ملک در مایه ی افشاری
گوینده :فخری نیکزاد
گلهای تازه برنامه ی شماره57
گلهای تازه برنامه ی شماره57
خوانساری، به یادگار
هنرمندان: محمودی خوانساری، حبیب الله بدیعی، فرهنگ شریف، استاد
جهانگیر ملک، غزل:شهریار، گوینده: فخری نیک زاد، صدا بردار:محمد جهانفرد