دو فایل صوتی که شنیدن صبحگاهی آن انرژی زیادی به شما می دهد .
حتی اگر علاقه ای به شنیدن آن ندارید اما دریافت آنرا از دست ندهید .
به دنبال سوال از دوستان در مورد نام خواننده وتقدیم برنامه ی کاروان شب در پستهای قبلی همین طور تعداد دانلود این برنامه مرا بر این داشت تا برنامه ای دیگر از این مجموعه را تقدیم عزیزان نمایم .
از این رو پس از جستجو برنامه ای یافتم بسیار زیبا با همان قدرت آواز با شعری از حافظ و همراهی حبیب الله بدیعی ومحمد موسوی
این آواز در پستهای بعدی تقدیم همراهان شاهدان می شود .
آواز ادیب خوانساری وهمراهی صبا وکسایی در آواز افشاری
هیچ مصلح به کوی عشق نرفت
که نه دنیا وآخرت ..........
هر که عاشق نگشت بر....
این برنامه به مدت 30 دقیقه وحجم 14 مگا بایت
موسیقی ایرانی باصدای ایرج
این برنامه با همکاری همایون خرم ،حسن ناهید ،مجید نجاحی وضرب همدانیان در دستگاه شور اجرا شده است .
به نظر می رسد این برنامه از روی صفحه تبدیل شده است .
چون سرو که گویند به بالای تو ماند
هر گز قدمی پیش تو رفتن نتواند
دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست
با غمزه بگو تا دل مردم نستاند
آواز اقبال آذر به همراه تار استاد بیگجه خانی در دستگاه چهار گاه
آواز اقبال آذر به همراه تار استاد بیگجه خانی در دستگاه چهار گاه این برنامه در مراسم بزرگداشت اقبال آذر وتقدیر از خدمات او به موسیقی ایرانی در تهران ضبط شده است استاد اقبال در حالیکه بیش از 90 سال سن دارد اما آواز دلنشین وزیبایی می خواند.
شعر از سعدی
آن شکر خنده که پر نوش دهانی دارد
نه دل من که دل خلق جهانی دارد
مدت برنامه :10 دقیقه
زندگی
آواز وفایی به همراه تار فرهنگ شریف و ویلن (در دستگاه ماهور)
حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
من لاف عقل می زنم این کار کی کنم
آواز هایده به همراه ویلن
ای عشق همه بهانه از توست
من خاموشم این ترانه از توست
گلپا
امشب شده ام مست که مستانه بگریم
بگذار شبی گوشه ی میخونه بگریم
افسانه ی دل قصه ی پر رنج و ملالیست
خواهم که بر این قصه وافسانه بگریم
وفایی
آن نگاه گرم تو جام شرابه
زندگی به چشم تو رنج وعذابه
آره رنج وعذابه
در ابتدای این برنامه قطعه ی جالب هست مربوط به خطه ی لرستان که قطعا الحاقی می باشد .
به مدت 30 دقیقه
آواز مرحوم جهانسوز دادبه در مایه ی دشتستانی همراه با نی
استاد غلام رضا دادبه ( ۱۲۹۹ - ۱۳۸۰ ) یکی از مفاخر هنری این ناحیه است. او در سال ۱۲۹۹ شمسی در اصفهان متولد شد. از یازده سالگی به خواندن آواز پرداخت و به گفته یکی از بستگانش از محضر سید رحیم اصفهانی نیز بهره برده است. او که دارای اصلیت دشتستانی است از جوانی به آواز دشتستانی علاقه داشت و به تحقیق در نمونه های این آواز پرداخت و آن ها را جمع آوری کرد و در خواندن این آواز ها به سبک و شیوه خاص خود دست یافت. برخی از این آواز ها را نیز با نام مستعار " جهان سوز " در برنامه های رادیو خوانده است. محمد رضا شجریان شیوه دشتستانی را در محضر او آموخته است. غلام رضا دادبه در نهم مرداد ماه ۱۳۸۰ درگذشت.
بوه روزی که دیدار تو وینوم
گل وسنبل به دیدار تو چینوم
بوه بنشین ..........
که تا سیرت ببینوم نازنینوم
مدت برنامه :7 دقیقه
ادبیات مثبت نگری به زندگی
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی
به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟
به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد ؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد
به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده
به جای فقیر هستم؛ بگوییم : ثروت کمی دارم
به جای گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما
به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه
به جای مگه مشکل داری ؛ بگوییم : مگه مسئله ای داری؟
به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست
به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم
به جای بد نیستم؛ بگوییم : خوب هستم
به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه
به جای داد نزن؛ بگوییم : آرام باش
به جای من مریض و غمگین نیستم؛ بگوییم : من سالم و با نشاط هستم
به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود
به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود
به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم
به جای گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود
کلیدهای طلائی موفّقیّت ( 2 )
ارادة تسلیم ناپذیر!
ژاپنی ها عاشق ماهیِ تازه هستند امّا آبهای اطراف ژاپن سالهاست که ماهیِ تازه ندارد . بنابراین برای غذا رسانی به جمعیتِ ژاپن قایق های ماهیگیری بزرگتر شدند ومسافت های دورتری را پیمودند . ماهی گیران هرچه مسافت طولانی تری را طی می کردند به همان میزان آوردنِ ماهی تازه بیشتر طول می کشید . اگر بازگشت بیش از چند روز طول میکشید ماهی ها دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزّة این ماهی ها را دوست نداشتند .
مُتأسّفانه ژاپنی ها هنوز هم می توانستند تفاوتِ مزّه را تشخیص دهند زیرا ماهیها روزها حرکت نکرده ومزّه ماهی تازه را از دست داده بودند . باز هم ژاپنی ها مزة ماهیِ تازه را نسبت به ماهیِ بی حال و تنبل ترجیح می دادند . پس شرکتهای ماهی گیری باید به گونه ای این مسئله را حل می کردند . آنها چطور میتوانستند ماهیِ تازه بگیرند ؟ اگر شما مشاورِ صنایع ماهی گیری بودید چه پیشنهادی می دادید ؟ چطور ژاپنی ها ماهی ها را تازه نگه دارند ؟
برای نگه داشتن ماهی تازه ، شرکتهای ماهی گیریِ ژاپن هنوز هم از مخازن نگهداری ماهی در قایق ها استفاده می کنند امّا حالا آنها یک کوسة کوچک به داخل هر مخزن می اندازند ! کوسه چندتائی ماهی میخورد اما بیشتر ماهی ها با وضعیّتی بسیار سرزنده به مقصد می رسند زیرا ماهیها برای زنده ماندن تلاش کرده اند !
به یاد داشته باشید هرگاه برایتان مسئله ای پیش می آید که به نظر بسیار مُشکل ، ناامید کننده وغیر قابل حل می رسد آنچه شمارا تا حصولِ پیروزی یاری خواهد کرد اصل تسلیم ناپذیری است . دکتر وینسنت پیل در کتاب « معجزه اراده » می نویسد : وقتی با مشکلی مواجه می گردید وبه طریقی با آن برخورد می کنید که موفّق به حلّ آن نمی شوید راه حل خود را عوض کنید و اگر به جائی نرسیدید ، راه حل و روشی دیگر برگزینید . مُشکل و مسئله ای بدون پاسخ وجود ندارد پس با جستجوی مداوم و علاقه و تفکّر در نهایت به پیروزی خواهید رسید . استقامت و پایداری حاصل از خودشناسی ، استعدادهای مارا شکوفا می کند ونیروهای درونی مارا بر می انگیزد تادر مصائب به یاری ما بشتابند . آنان که پیروز می شوند کسانی هستند که به دنبال موقعیت های مُساعد می گردند واگر چنان موقعیتی پیش نیاید خود آنرا فراهم می آورند . اینگونه اندیشیدن معجزه آساست . همیشه به این فکر کنید که برای تسلیم شدن هنوز زود است!
با تشکر از دوست خوبمان جناب آقای حمید نصری
نادر ابراهیمی(۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران - ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ ، تهران )، داستاننویس معاصر ایرانی است
او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمینههای فیلمسازی، ترانهسرایی، ترجمه، و روزنامهنگاری نیز فعالیت کردهاست.
همسفر!
در این راه طولانی که ما بیخبریم
و چون باد
میگذرد
بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی بماند
خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم،
مطلقا
مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم
یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را
و یک شیوه نگاه کردن را
مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقهمان یکی و رویاهامان یکی.
همسفر بودن و همهدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.
و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است
عزیز من!
دو نفر که عاشقاند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.
اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است.
عشق، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست .
من از عشق زمینی حرف میزنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.
عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد .
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم..
بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم..
بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید .
بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم ،اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند.
بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل .
اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست .
سخن از ذره ذره واقعیتها و حقیقتهای عینی و جاری زندگی است.
بیا بحث کنیم.
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم..
بیا کلنجار برویم .
اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم.
بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگیمان را، در بسیاری زمینهها، تا آنجا که حس میکنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی میبخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ کنیم.
من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم.
بیآنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم ..
عزیز من! بیا متفاوت باشیم
با تشکر از خانم شادی دری
دل خون شد از امید و نشد یار یار من
ای وای بر من و دل امیدوار من
از جور روزگار بگریم که در فراق
هم روز من سیه شد و هم روزگار من
نزدیک شد که خانه عمرم شود خراب
رحمی بکن وگرنه خرابست کار من
ای سیل اشک خاک وجودم به آب ده
تا بر دل کسی نشیند غبار من
به نظر می رسد خواننده در دقیقه ی 13 صدایش گرفته وقادر به ادامه ی برنامه نیست از همین رو نوازنده ی نی (محمد موسوی) با ظرافت خاص برنامه را به پایان می برد .آنچنان زیبا وپر احساس می خواند که در این بزم یکی از حاضرین آنچنان تحت تاثیر صدا و آواز قرار گرفته که گریه ی عجیبی سر می دهد.
از دوستان عزیز تقاضا مندم چنانچه خواننده ی این آواز را می شناسند در قسمت نظرات بیان فرمایند .
کاروان شب
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA
بزم خصوصی در منزل استاد محمد موسوی14 بهمن ماه 1363
با حضور استاد احمد عبادی ،همایون پور ،سپهر نیا و امین زاده
از دورها غبار غم انگیز کاروان
می آیدم به گوش که نزدیک می شود
چون برق روشنی که در آن دور دستها
گه چهره می نماید وتاریک می شود .
در آغاز (منوچهر همایون پور) قطعه آوازی در دیلمان می خواند .
نوازنده ی نی در این بزم محمد موسوی است اما نوازنده ی ویلن ناشناس است .
محمد طغانیان بنا بر استناد شناسنامه اش، متولد 17 شهریور 1299 خورشیدی است ولی نظر به اینکه غالب تاریخ تولدهای آن زمان تخمینی و غیر دقیق بودند، به نظر می رسد وی کمی بزرگ تر از شناسنامه اش باشد. او از کودکی این شانس را داشت که شبانه روز نزد استاد نایب علی کمانچه نواز مطرح دوران خود به فراگیری این ساز بپردازد و شانس بزرگ تر اینکه در 13 سالگی به همراه برادرش به تهران آمد و به مدت 9 سال از محضر استاد ابوالحسن صبا بهره برد. در 22 سالگی به زادگاهش شهرکرد باز گشت که این نقطه سرآغازی است برای تلفیق آموخته های شهری با نغمات محلی دهکردی (نام قدیم شهرکرد) و بختیاری.
امشب همه غم های عالم را خبر کن
بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن
ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین !دمادم، دمادم ...
شعر از هوشنگ ابتهاج
با وجود داشتن پنجه ی شیرین وپراحساس استاد بدیعی متاسفانه برنامه های تصویری بسیار کمی در دسترس است .از این رو با دیدن این قطعه زیبا بسیار شگفت زده شده وتقدیم دوستان می نمایم .
این برنامه از وبلاگ گروه ماهور گرفته وتقدیم دوستان می شود .
ترانه سرا :اسماعیل نواب صفا
تک درختی تیره بختم
که در سکوت صحرا فریاد من
شکسته
در گلویم
تک درختی بی پناهم
که دشت آرزوها گردید آخر
مزار آرزویم
خشک
و بی بارم پس ثمرم کو
آن شادابی آن برگ و برم کو
دور از یاران بی
توشه و برگم
همخانه محنت همسایه مرگم
بر رخسارم غبار غم نشسته
طوفان
از من چه شاخه ها شکسته
چو نهال زهر آلوده همه کس از من بگریزد
نه
کسی با من بنشیند نه کسی با من آمیزد
گویم غم خود را با خار بیابان
در
سینه نهفتم اسرار بیابان
در دل شب سکوت صحرا بود غم افزا آه
از تو
جدا بگویم ای مه حدیث خود با ماه
تک درختی تیره بختم
که در سکوت صحرا
فریاد من
شکسته در گلویم
تک درختی بی پناهم
که دشت آرزوها گردید
آخر
مزار آرزویم...
تک درختی تیره بختم با صدای شکیلا
تک درختی تیره بختم با صدای پوران
بیداد زمان
آهنگ : پرویز یاحقی
ترانه : بیژن ترقی
به رهی دیدم برگ خزان پژمرده ز بیداد زمان کز شاخه جدا بود
چو ز گلشن رو کرده نهان در رهگذرش باد خزان چون پیک بلا بود
ای برگ ستمدیده پاییزی آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی ؟
روزی تو هم آغوش گلی بودی دلداده و مدهوش گلی بودی
ای عاشق شیدا دلداده رسوا گویمت چرا فسرده ام ؟
در گل نه صفایی نی بوی وفایی جز ستم ز وی نبرده ام
خار غمش در دل بنساندم در ره او من جان بفشاندم
تا شد نوگل گلشن و زیب چمن
رفت آن گل من از دست با خار و خسی پیوست
من ماندم و صد خار ستم وین پیکر بی جان
ای تازه گل گلشن ! پژمرده شوی چون من
هر برگ تو افتد به رهی پژمرده و لرزانبیداد زمان با صدای ایرج بسطامی
امشب شب مهتابه
آهنگساز و شاعر : علی اکبر شیدا
تنظیم برای ارکستر : ابراهیم منصوری
امشب به بر من استُ آن مایهی ناز
یا رب تو کلید صبح در چاه انداز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب، با من بیچاره بساز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب، با من بیچاره بساز
امشب شب مهتابه، حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه، طبیبم رو میخوام
گویید فلانی آمده، آن یار جانی آمده
مست است و هشیارش کنید
خواب است و بیدارش کنید
آمده حال تو، احوال تو
سیه خال تو، سفید روی تو
ببیند برود
آمده حال تو، احوال تو
سیه خال تو، سفید روی تو
ببیند برود
امشب شب مهتابه، حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه، طبیبم رو میخوام
امشب به بر من استُ آن مایهی ناز
یا رب تو کلید صبح در چاه انداز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب، با من بیچاره بساز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب، با من بیچاره بساز
امشب شب مهتابه، حبیبم رو میخوام (2)
حبیبم اگر خوابه، طبیبم رو میخوام (2)
گویید فلانی آمده، آن یار جانی آمده
مست است و هشیارش کنید
خواب است و بیدارش کنید
آمده حال تو، احوال تو
سیه خال تو، سفید روی تو
ببیند برود
آمده حال تو، احوال تو
سیه خال تو، سفید روی تو
ببیند برود
امشب شب مهتابه، حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه، طبیبم رو میخوام
امشب شب مهتابه، حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه، طبیبم رو میخوام
امشب شب مهتابه، حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه، طبیبم رو میخوام
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA
امشب شب مهتابه با صدای بانو نوا
امشب شب مهتابه با صدای سیما ما فیها
امشب شب مهتابه با صدای لیلا فروهر
البته مهران مدیری هم این ترانه را اجرا کرده اند که برنامه کامل آن در دسترس نیست.