شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

دلنوشته ای از گمشده ی همیشه در یاد

شادم ، بسیار شاد از این که می روی.چرا که می دانم رفتن ابتدای رنج است ورنج آغاز رهایی.

یاد خواهی گرفت که بار را به تنهایی به دوش بکشی واکسیر اعظم بر تو رخ خواهد نمود.تو قادر خواهی بود که افسانه ی شخصی ات را زندگی کنی بی نیاز به کیمیاگرو.... تو حالا خودت کیمیاگری را می دانی کافی است با تمام وجودت چیزی را بخواهی .می بینی خداوند به تو کمک خواهد کرد تا آنرا تحقق بخشی .

این هم یک مرحله است .یک منزل برای گذر. برای رسیدن ویک گام نزدیک تر شدن نزدیک تر به  آنچه

گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد

اکسیر عشق بر مسم آمیخت زر شدم

بهانه ها می میرند وآنچه به جا می ماند حقیقت است .نوشته ها می سوزند و فرو می ریزند و دانه های قابل بار ور می شوند دست از دیوارها بر خواهی داشت وخواهی دید که رفتن چه آسان است .بی اتکا بر چیزی دیگر ویا پیش رو داشتن کسی یا کسانی دیگر.

صبر به تو کمک خواهد کرد که خودت را بسوزانی همان خود خود خواهت را  وتحمل کنی وتحمل کنی .تا یاد بگیری که رنج بکشی و خاموش باشی ، تنها باشی و امید وار بمانی .یقین داشته باش که آنچه شایستگی ---- عشق را دارد در درون توست .باور داشته باش که زمانی به بی نیازی و بی پیوندی می رسی که عاشق خودت باشی .

آن یار یگانه در صافی قلب تو زندگی می کند .

می روی وباد می گیری که تلفن نکنی ،نامه ننویسی ،حرف نزنی و و فقط کار کنی ،کار کنی و کار کنی این کار صبر تو را زیاد خواهد کرد تو به هیچ وجه در قلب یک انتظار نخواهی پوسید (هلیا کس دیگری است و تو کس دیگر).تو پاسخی شایسته برای انتظارت خواهی یافت اگر یاد گرفته باشی که آگاهانه تجربه اش کنی

تو پای  به راه در نه وهیچ مپرس       خود راه بگویدت که چون خواهی رفت

یاد می گیری که خاطراتت را بسوزانی وبگذاری که دلت آنها را که می خواهد و همان انداره که می طلبد در خود نگه دارد .یاد می گیری.

خیلی چیزها را.... گریستن را ..... گریستن را .....شاید .

"چرا گریه می کنند؟ این اشکها نرم می کند دل را ،سنگ می شوند با این اشکها .بگذارید سنگ شود دلتان .سخت باشد بهتر است این دل دوام می آورد ، می ماند ".

بکوش که از پلکان این کار بالا بروی .سخت است ، خیلی خیلی سخت اما نا ممکن نیست وکمک بخواه ، تورا کمک خواهد کرد آرامت خواهد کرد اما اندک اندک ...تاب آوردن تمام داستان است گر چه سخت است خیلی سخت ، خیلی خیلی سخت .یاد می گیری روز های زوج وفرد فرقی نکند و در زمینه تک رنگ روزهایت که شاید در آغاز سیاه باشد ، دانه های سبز خواهی نشاند وگیاه بلورین "نجات " در آن خواهد روئید.

موسیقی به تو کمک خواهد کرد ، حافظ به تو کمک خواهد کرد ،قرآن به تو کمک خواهد کرد .خداوند بندگانش را تنها نخواهد گذاشت .فقط صبر او بیشتر وتلخ تر از صبر ماست .باید بتوانی همپای او صبور باشی باید یاد بگیری با دل خونین لب خندان بیاوری ، با آتشی در درون زندگی کنی یک زندگی عادی خیلی خیلی عادی ، معمولی وساده یادت باشد که :

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

همه ی این حرفها برای خودم بود .مخاطب گفتگوهای تنهائیم تنها وتنها خودم هستم .تو فقط یک بهانه ای ، بهانه


3/10/1384

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد