بیا به لحن غزل از هوای گریه بگویم
بگویم از تو وبا های های گریه بگویم
نصیبم این شد از آن چشمهای روشن وزیبا
از ابتدای تو تا انتهای گریه بگویم
برای بردن نامت ببخش واژه ندارم
بیا که نام تو را با صدای گریه بگویم
تو دشت تشنه ی دوری ولی بگو گلِ تنها
که راز غربت خود را کجای گریه بگویم
تو رفته ای چه بخوانم از آستانه ی شادی
بیا به لحن غزل از هوای گریه بگویم
از مجموعه ی پرنده بودن سروده ی علی عباس نژاد نشر روزبهان
این کتاب را یکی از دوستان خوبم(آقای علیرضا کاظمی ) از نمایشگاه کتاب تهران خریداری وبه من هدیه داده اند