شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

شاهدان

بی قرار هیچ قراری نبودم ،مگر قراری که با تو داشتم و هرگز نیامدی.

ترانه ها و خاطره ها

ترانه ها و خاطره ها



از این پست به بعد ترانه ها وخاطره ها ی ماندگار تقدیم می گردد .

 ترانه ها و خاطره ها

گوینده برنامه :مهر انگیز خوانساری

تهیه ونوشته ی محمد شوکت


دریافت فایل  معرفی

نغمه ی ساز رادیو بامداد بخش دوم

نغمه ی ساز رادیو بامداد بخش دوم



نغمه ی ساز 

رادیو بامداد، رادیوی ایرانیان شمال کالیفرنیا، از ساکرامنتو پخش می شود و هدف آن ایجاد صدای مشترک ایرانیان این منطقه است و برنامه های آن با همکاری داوطلبانهء چهره های فرهنگی این  منطقه تهیه و پخش می شود

دوست عزیز ونادیده  جناب آقای احسان کوثری مجموعه برنامه های ارزشمندی را برای شاهدان ارسال کرده اند


نغمه ساز برنامه شماره 11 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد جلال تاج اصفهانی    .


 نغمه ساز برنامه شماره 12 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد جلال ذوالفنون     .

 

نغمه ساز برنامه شماره13 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد جواد بدیع زاده     .


 نغمه ساز برنامه شماره4 1 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد حبیب الله بدیعی     .


 نغمه ساز برنامه شماره5 1 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد حسین خواجه امیری (ایرج)    .


نغمه ساز برنامه شماره6 1 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد حسین علیزاده     .


نغمه ساز برنامه شماره7 1 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد حسین قوامی     .


نغمه ساز برنامه شماره8 1 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد حمید رضا نوربخش    .


نغمه ساز برنامه شماره9 1 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد خانم خاطره پروانه      .


نغمه ساز برنامه شماره20 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد داریوش پیر نیاکان

ما آدما چمون شده

ما آدما چمون شده


آقای محمد علیزاده یکی از معدود خوانندگان پاپ است که صدایش را دوست دارم خصوصا وقتی شعر های فرزاد حسنی را اجرا می کند.این ترانه را سال 1387 آقای محمد علیزاده در یکی از کنسرتهایشان اجرا کردند وقرار بود تا آخر همان سال کل آلبوم ارائه شود .واقعا ما آدما چمون شده؟؟!!

این تصویر مربوط به دستخط ایشان است که برای شاهدان نوشته اند.

ما آدما چمون شده وقتی حسادت می کنیم

واسه خراب کردن هم به هم جسارت می کنیم

ما آدما چمون شده دلتنگیامون هوسه

حتی اگه دل تنگ بشیم به دل میگیم دیگه بسه

ما آدما چمون شده وقتی میایم زودم میریم

می خوایم که دوستت دارمو باز به یکی دیگه بگیم

ما آدما چمون شده عشقو واسه پُزش می خوایم

فقط بلد شدیم بگیم راستی چقدر بهم میاین


دریافت قسمتی از این ترانه (متاسفانه فاقد کیفیت مناسب است )




آمدی جان به فدای قدمت، دیر چرا

شدم اکنون که ز خود خسته ودلگیر، چرا

تا جوان بودم  ومشتاق، گریزان بودی

آمدی تا شدم ازبودن خود سیر چرا

خوب دانی که مرا بار غم هجران بود

از چه پرسی که شدم  پر شکن وپیر چرا

تا که دلبسته به آن زلف رها گردیدم

دل بریدی ز من بسته به زنجیر چرا

سالها دیده به در دوخته بودم شب وروز

حلقه بر در نزدی، این همه تاخیر چرا

حالیا رفته زکف عمر ونباشد امید

دیر کردی صنما یکسره تدبیر چرا

چه حسابی به سرت آمدو یادم کردی

با دلم یک دله شو حیله وتزویر چرا

عمر فرخ به سر آمد به سرم خاکستر

بی کسی بوده مرا قسمت وتقدیر چرا


شعر :آقای امین زاده

خدا حافظ برای همیشه

خدا حافظ برای همیشه (دکلمه )



قسمتی از دکلمه ی برای آخرین بار


خدا حافظ برای همیشه


برای آخرین بار، نگاه تبدارمو را به آسمون نمناک  چشمای معصومش دوختم .

یه بغض غریب توی گلوم به انتظار نشسته بود ویه دنیا ابر بهاری توی چشمام لونه کرده بود.

چشمام میل باریدن داشت وگلوم هوای فریاد .

چطور می شد باور کرد که جاده ی بی انتهای با هم بودن ما به انتها رسیده بود.

 باور کرد که سهم من از اون همه روزهای خوب فقط وفقط  یه بغل خاطرات سوخته است ویه دنیا حسرت کال.

ناباورانه  قدمشو نظاره می کردم که آروم آروم ازم دور ودورتر می شد.

 دلم می خواست فریاد بزنم که نرو ،دلش می خواست فریاد بزنم ،"بمون"

ولی بغض راه گلومو بسته بود ومجال نمی داد.

 با چشمام فریاد کشیدم" بمون". 

اما افسوس که هیچ وقت به پشت سرش نگاه نکرد 

تا فریاد چشمامو بشنوه.


 دریافت این مجموعه ی زیبا

 


آخرین خبر


به مناسبت سومین سالگرد تولد شاهدان 

این وبلاگ تا اطلاع ثانوی به روز نخواهد شد!!! 


اطلاع ثانوی دوشنبه 26 اردیبهشت ساعت 10 صبح اعلام خواهد شد .



باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست
وین جان بر لب آمده در انتظار توست
در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده ای که در قدح غمگسار توست
ساقی به دست باش که این مست می پرست
چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست
هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان
آسایشی که هست مرا در کنار توست
سیری مباد سوخته تشنه کام را
تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست
بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد
ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت
این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست
ای سایه صبر کن که بر آید به کام دل

آن آرزو که در دل امیدوار توست



(هوشنگ ابتهاج . سایه)

جز دود دل نچید گلی از وصال شمع فانوس ساده لوح، چه ها در خیال د

جز دود دل نچید گلی از وصال شمع 

فانوس ساده لوح، چه ها در خیال داشت

هذیان

-        بگذار دلم به هذیان خوش باشد، حالا که واقعیتی نیست.

-        به هرحال گاهی بهانه هایی لازم است که انسان غم زمینی خود را بر زمین بگذارد وبه آسمان رویا - با آنکه هم پروازش است - به سیر آسمانهای خیال بپردازد.

-        اینجا وقتی باران بارید یاد تو بود که بر دلم بارید.

-        دلگیریم نشانه ای شده است برای رفتنت،  می دانم وقتی دلم می گیرد تو می روی.

-        قناعت نشان زیبایی از بزرگی روح لطیف و بارانی توست.

-        باران بی هیچ چشم داشتی به زمین می آید. این فاصله را با تمام عشق طی می کند تا به ما اهالی خاک نوید تازگی و آبادانی بدهد.

-        بساط پر مهر کلامم را باید جمع کنم ناراحتیها را بیرون بریزم سو تفاهمات را دوباره باز نگری کنم.

   آنچه باقی ماند کلام مهرمندانه ی دوست داشتن است که پاک وبی ریا سبکبارانه بر دل خویش می گیرمش وبا او مهر ورزی می کنم

         می خواهم بگویم

      مهربانم

         بمان

        بمان که سخت تنهایم

ساعتها



ساعتها را بگذارید بخوابند ،بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست .

باطل می تواند فتح کند ،تسخیر کند ،بکشد ،اما نمی تواند پیروز شود .

چه  هراس انگیز است چراغی بر افروختن در آنجا که جز زشتی هیچ نیست .


دکتر شریعتی

وای سرم

چقدر خوب است که قلب انسان بجای مغزش نیست .وقتی قلبی از رنج واندوه لبریز می شود با تپیدنش آنها را جابجا می کند واین جابجایی خود باعث تسکین درد می شود .این روزهای فکر می کنم قلب دیگری در سرم وجود دارد .قلبی که پر از درد است تپیدن آن نه تنها آرامم نمی کند بلکه چشمان وابروانم را نیز عبوسانه از درد در هم می کشد.

قلب سرم می تپد ونتیجه ی آن درد محبوسی است که در زندان استخوانی وبدون منفذ سرم به شقیقه هایم برخورد می کند

وای چقدر سرم درد می کند !!!

خاموشی زاینده رود


 


من اکنون لحظات ناب وزیبای تنهائیم را در کنار رود پر هیاهو اما خاموش زاینده رود می گذرانم.به هر سوی می نگرم گویی حلقوم پرفریاد و خروشان این رگ زندگانی شهر تاریخی اصفهان خشکیده و زبان در کامش فسرده است .

اینجا تنها مجال خود نمایی علفهای هرزی شده است که در نبود تلاطم آبهای آرام و آرامبخش زاینده رود در نهایت بی نظمی زمین را پوشانده است .

دیگر نمی توان روان اندوهبار وغمناک را به روانی ِآبهای زیبا داد وطراوت وشادابی را گرفت .

اینجا ، آن بنا های پرعظمتی که تاریخ گویایی از قدمت و فرهنگ وهنر ومعماری بوده است وبا جریان آب، حیات و زیبایی می گرفت در سکوتی مرگبار و اندوهبار کویر ی زاینده رود فرو رفته است .

شاه نشین پل خواجو میزبان خوبی برای غزلخوانان و آواز خوانان عاشق نیست دیگر هیچ عابری گوش خسته ی  خود را بر صدای آبها ی این رود نمی سپرد ولحظه ای برای شنیدن آوازها توقف نمی کند و با شتاب از روی پل همچنان در خود فر وفته می گذرد .


دوست نازنینی پس از بردن نام زاینده رود گفت :آتشی بر جانم افتاد که جز با دیدن ودستی بردن در آن رود پاک خاموش نخواهد شد .با شرمساری می گویم این رود دیگر آتشی را خاموش نخواهد کرد اما خاموشی اش دلهای زیادی را به آتش کشیده است .


(این عکس  حد فاصل پل فلزی و و پل مارنان(بیشه حبیب) در تاریخ جمعه نهم اردیبهشت ماه 1390 است .)


معرفی وب سایت استاد اکبر یاوریان

این وبسایت تصمیم دارد ماهانه یک قطعه ی آموزشی در سطوح ابتدایی، متوسط و پیشرفته و یا نکات آموزشی برای تار و سه تار را بصورت نت،صدا یا فیلم برای علاقه مندان در بخش آموزش قرار دهد.

این بخش از برنامه سایت بنابر درخواست هنرجویان  و همکاری صمیمانه استاد یاوریان انجام میشود.

اکبر یاوریان فرزند اسماعیل متولد 1343 در محله پشت بازار خرم آباد لرستان.از کودکی به شعر و موسیقی علاقه مند بود و گاه چکامه ای کودکانه می سرود. در دوره راهنمایی با تمرینی کوتاه مدت به خوشنویسی پرداخت و پس از شرکت در مسابقات شهرستان و استان  و کسب رتبه ای به دلیل شرایط اقتصادی، تداوم نیافت.

از سال 1359 به موسیقی روی آورد قریب 32 سال است که در عالم هنر مشغول تلمذ است.

فعالیت های هنری:

نوازندگی تار و سه تار و کمانچه که حاصل آن کنسرت های متعددی در اقصا نقاط ایران از جمله : اصفهان، شیراز، یاسوج، تهران، اهواز، مسجد سلیمان و … بوده.


از افتخار بنده این است که چندین سال شاگرد این مرد متواضع وفرهیخته می باشم .سلامتی و بهروزی این استاد بزرگ را از خداوند متعال خواهانم .


ورود به وب سایت فرهنگی هنری اکبر یاوریان

نغمه ی ساز رادیو بامداد بخش اول

نغمه ی ساز



رادیو بامداد، رادیوی ایرانیان شمال کالیفرنیا، از ساکرامنتو پخش می شود و هدف آن ایجاد صدای مشترک ایرانیان این منطقه است و برنامه های آن با همکاری داوطلبانهء چهره های فرهنگی این  منطقه تهیه و پخش می شود. این برنامه‌ها برای مدتی‌ با عنوان نغمه‌های ایرانی‌ از رادیو کوچه هم پخش شده وتهیه کنندگان ومجریان خوب این مجموعه جناب آقای آرش جزینی وسرکار خانم آوا رافت می باشند .

دوست عزیز ونادیده  جناب آقای احسان کوثری مجموعه برنامه های ارزشمندی را برای شاهدان ارسال کرده اند که یکی از آنها مجموعه برنامه ی 56 قسمتی رادیو بامداد است این مجموعه  طی شش مرحله تقدیم یاران شاهدان خواهد شد .

ضمن تشکر وسپاسگزاری فراوان از جناب کوثری عزیز بخش اول این برنامه ها را تقدیم می نمایم .

لازم به یاد آوری است این برنامه ها خود کتابی گویا در مورد هنرمندان موسیقی است که با توجه به حجم کم برنامه ها تاکید می شود دوستان آنها را دریافت  نمایند .شماره های اعلام شده فقط جهت نام گذاری وترتیب ارائه در شاهدان است .



نغمه ساز برنامه شماره 1 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد ابواحسن صبا .


نغمه ساز برنامه شماره 2 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد احمد عبادی  .


نغمه ساز برنامه شماره 3 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد ادیب خوانساری  .


نغمه ساز برنامه شماره 4 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد اسد الله ملک  .


نغمه ساز برنامه شماره 5 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد  اکبر گلپایگانی   .


نغمه ساز برنامه شماره 6 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد بیژن بیژنی     .


نغمه ساز برنامه شماره 7 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد پرویز مشکاتیان      .


نغمه ساز برنامه شماره 8 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد پرویز یاحقی قسمت اول     .


نغمه ساز برنامه شماره 9 رادیو بامداد این برنامه ای در مورد استاد پرویز یاحقی قسمت دوم         .


نغمه ساز برنامه شماره 10 رادیو بامداد این برنامه ای در خانم پریسا.


سرگذشت رادیو


برنامه ی سرگذشت رادیو با حضور قاسم جبلی

1

این برنامه به مدت 28دقیقه با حجم 26 mb


برنامه ی سرگذشت رادیو با حضور قاسم جبلی 2


این برنامه به مدت 8 دقیقه با حجم 7 mb


برنامه ی سرگذشت رادیو با حضور قاسم جبلی 3


این برنامه به مدت 24 دقیقه با حجم 24 mb


برنامه ی سرگذشت رادیو با حضور محمد میر نقیبی


این برنامه به مدت 30 دقیقه با حجم 28 mb


مطلب جالبی با عنوان "ورق خوردن تاریخ رادیو در ساختمان ارگ "اطلاعات بسیار جالبی در مورد رادیو ارائه می دهد . با کلیک کردن اینجا این مطلب را مطالعه کنید .

اسمر اسمر



اسمر اسمر

هی داد هی بی داد کس دیار نییه
هی داد هی بی داد کس دیار نییه
کس له درد کس خوور دار نیـه
اسمر یارم جووانه
اسمر یارم جووانه وک مانگی تاوانه اسمر اسمر

اسمر یارم جووانه
اسمر یارم جووانه وک مانگی تاوانه اسمر اسمر
تو دور و مِن دور له دوریت قســم
تو دور و مِن دور له دوریت قســم
هر وقته درچو آگِــــر له جـــــثه ام
اسمر یارم جووانه
اسمر یارم جووانه وک مانگی تاوانه اسمر اسمر

اسمر یارم جووانه
اسمر یارم جووانه وک مانگی تاوانه اسمر اسمر

خووم کرماشــانی دوســم قصری یه
خووم کرماشــانی دوســم قصری یه
خاطــــــــر خواهت بیمه تقصیرم نییه
اسمر یارم جووانه
اسمر یارم جووانه وک مانگی تاوانه اسمر اسمر

اسمر یارم جووانه
اسمر یارم جووانه وک مانگی تاوانه اسمر اسمر
اسمر یارم جووانه
اسمر یارم جووانه وک مانگی تاوانه اسمر اسم

این ترانه ی شاد بازخوانی های متفاوتی شده که هر یک رنگ وبوی خاصی دارد.تقدیم به یاران وهمراهان کرمانشاهی که معرفت جزئ جدایی ناپذیر مرام با صفای آنهاست .

متاسفانه نام بعضی ازخوانندگان این ترانه را نمی دانم شما راهنمایی بفرمائید .


اسمر اسمر با صدای هایده 


اسمر اسمر با صدای پری زنگنه


اسمر اسمر با صدای ناشناس


اسمر اسمر با صدای ناشناس


اسمر اسمر با صدای ناشناس

هر چه بود گذشت



قطعه آوازی زیبا در مایه حجاز باصدای هایده اجرا شده در کنسرت لندن

در ادامه ی این آواز ترانه ی شیرین شیرین را می شنوید

تصمیم داشتم کل کنسرت را تقدیم دوستان کنم اما به دلیل حجم بالا ی فایل و سرعت کم اینترنت از این کار منصرف شدم .


هر چه بود گذشت


شکست عهد من و هر چه بود گذشت

به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت

بهار بود وتو بودی وعشق بود وامید

بهار رفت و تورفتی و هر چه بود گذشت

شبی به عمر گرم خوش گذشت آن شب بود

که در کنار تو با نغمه وسرود گذشت

چه خاطرات خوشی در دلم به جای گذاشت

شبی که با تو مرا در کنار رود گذشت

گشود بس گره آن شب زکار بسته ی ما

صبا چو از بر آن زلف مشک سود گذشت

غمین مباش ومیندیش از این سفر که تو را

اگر چه بر دل نازک غمی فزود گذشت

ایرج دهقان ملایری


دریافت آواز


دکلمه ای دیگر با صدای خانم هدا به همراه سه تار بیژن سمندر

دکلمه ای دیگر با صدای خانم هدا به همراه سه تار بیژن سمندر



امسال شکوفه ی نوروز بر نشد

از خاک محنت وافسردگی خویش

امسال سیب سرخ از شاخسار اندوه خود هم جدا نشد

ماهی درون تنگ آرام وغم زده با یاد ژرفنای آبی دریا در خواب رفته بود


دریافت دکلمه (با تشکر از دلنواز عزیز)

دکلمه ای زیبا وشنیدنی از خانم هدا




این دکلمه را خانم هدا در کنسرت لندن که توسط خانم هایده اجرا شد با همراهی پیانو خواندند

ای نسیم صبحگاهان از کجا

ای فرح بخش دل وجان از کجا

از کجا می آیی ای باد صبا

از کدامین سرزیمن با صفا

ای که هستی عطر بیز ومشک ریز

روح را تازه کنی وجسم نیز

.........

می رسی از اصفهان نصف جهان

از سر زاینده رود اصفهان

گویی از گلهای سرخ قمصری

باتو باشد کین چنین دل می بری

تو ز کرمانشاه وکردستان رسی

از کنار زاده ی گردان رسی

جان به قربانت ز تهران آمدی

از سر کوی عزیزان آمدی

وه که خوش مسرور وشادان آمدی

بر تن بیجان من جان آمدی

و.........


دریافت دکلمه خانم هدا

شانه


شاید همه ی شما دوستان این ترانه ی زیبا را با صدای پوران شنیده باشید  وتعدای نیز با همراهی ویگن .

در این پست این ترانه ی زیبا را با صدای قاسم جبلی نیز می شنوید

آهنگ از عباس شاپوری با الهام از ملودی عربی 

شعر از ناصر رستگار نژاد

بر گیسویت ای جان ، کمتر زن شانه

چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه

بگشا ز مویت گرهی چند ای مه
تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه
تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه

دل در مویت دارد خانه
مجنون گردد چو زنی هر دم شانه
مجنون گردد چو زنی هر دم شانه

بر گیسویت ای جان ، کمتر زن شانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه

بگشا ز مویت گرهی چند ای مه
تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه
تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه

دل در مویت دارد خانه
مجنون گردد چو زنی هر دم شانه
مجنون گردد چو زنی هر دم شانه

در حلقه مویت بس دل اسیر است
بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه
بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه

بر گیسویت ای جان ، کمتر زن شانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه

بگشا ز مویت گرهی چند ای مه
تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه
تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه

دل در مویت دارد خانه
مجنون گردد چو زنی هر دم شانه
مجنون گردد چو زنی هر دم شانه

در حلقه مویت بس دل اسیر است
بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه
بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه

دل در مویت دارد خانه
مجنون گردد چو زنی هر دم شانه
مجنون گردد چو زنی هر دم شانه

 

ترانه ی شانه با صدای پوران

ترانه ی شانه با صدای پوران و ویگن

ترانه ی شانه با صدای قاسم جبلی

دو اجرای زیبا از ترانه ی بگذر از کوی ما



بگذر از کوی ما     
               
کن نظر سوی ما   
                                  
به هر طرف ببین چو رو کنم
در پی من روان   
                
گشته پیر و جوان     
                                   
از این جنون چه گفتگو کنم
به گـــریه ندامتــم          
                   
ز انتظــــار بی پایـه ای
چو می کند ملامتم      
                    
ز جفای تو همسایه ای

چه گفتگو برای او کنم       
                                      
بر این بلا چگونه خو کنم

ای فرزانگان، بر دیوانگان،این ملامت چرا کنید
                                            
کم تماشای ما کنید
از من بگذرید، راه خود روید، عاشقان را رها کنید
                                             
کم تماشای ما کنید
مگر به شهر شما   
                
قسم شما را به خدا

جنون عاشقی تماشا دارد   

                              بسوزد آنکه هست و حاشا دارد

من عاشقم و گنه کار    
                   
آیا همه شما بی گناهید
من گمرهم و بی قرار
                 
آیا همه شما سر به راهید
                                      
آیا همه شما بی گناهید

  ترانه سرا:رحیم معینی کرمانشاهی

خواننده اصلی:بانو مرضیه

آهنگساز:همایون خرم
دستگاه:همایون

دریافت این ترانه با صدای مرضیه

دریافت این ترانه با صدای محمود جهان

که هنوز انسانیم .....

کاش می شد که کسی می آمد

باور تیره ما را می شست

وبه ما می فهماند

دل ما منزل تاریکی نیست

اخم بر چهره بسی نازیباست

بهترین وقت همان لبخند است

کاش می شد

که به انگشت نخی می بستیم

تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم
که هنوز انسانیم
که هنوز انسانیم

که هنوز انسانیم